مروری کوتاه بر حیات طیبه شهید «محمود امان آبادی» ؛
یادم می آید روزی که برای آخرین بار او را دیدم به مرخصی آمده بود. همواره به مادرش نیکی و خوبی می کرد و همیشه می خواست به مادرش چیزی بگوئید: تا این که وقت رفتن به مادری رو کرد و با آرامی گفت: این آخرین دیدار من با شما خواهد بود و از شما مادر می خواهم که از من راضی باشی و مرا ببخش.
آخرین دیدار و آخرین کلام شهید؛ از من راضی باشید

نوید شاهدالبرز؛ شهید «محمود امان آبادی»
در تاریخ بیستم فروردین ماه 1350، در شهر «ولد آباد» از توابع شهرستان کرج دیده به جهان گشود. او بعد از دوران کودکی را در مدرسه تقوی در همان محل شدند و تا کلاس چهارم ابتدائی در همان مدرسه در محله 22 بهمن تحصیل نمود. وی پس به علت وضع نامناسب زندگی و احساس مسئولیت زیاد به کار صافکاری ماشین آلات مشغول شد و به علت مشغله کاری زیاد فرصت پیدا نکرد که به فعالیتها و کارهای فنی و هنری دیگر روی بیاورد. وی متعهد به عقاید اسلامی و نماز بود. هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید وی در هفت سالگی و در همان سنین کودکی مخالفتهای خود را نسبت به رژیم شاهنشاهی اعلام می کرد بعد از انقلاب برای کمک به جبهه ها تلاش زیادی می کرد و خانواده را برای این کار تشویق می کردند در سن نوزده سالگی در تاریخ هیجدهم اردیبهشت 1362، به وظیفه سربازی خویش در راه اسلام لبیک گفتند و در مدت سربازی فقط یک بار به منزل آمدند. او به مدت هشت ماه خدمت کردند و در تاریخ پنجم دیماه 1369، در ساعت چهار و پانزده دقیقه بعد از ظهر روز چهارشنبه در میدان تیر شهدای امیری «برف آباد» با اصابت ترکش انفجار مین به درجه رفیع شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار «امامزاده عبدالله» به خاک سپرده شد.

به نقل از خواهر شهید است که : یادم می آید روزی که برای آخرین بار او را دیدم  به مرخصی آمده بود. همواره به مادرش نیکی و خوبی می کرد و همیشه می خواست به مادرش چیزی بگوئید: تا این که وقت رفتن به مادری رو کرد و با آرامی گفت: این آخرین دیدار من با شما خواهد بود و از شما مادر می خواهم که از من راضی باشی و مرا ببخش.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده