از انقلاب تا سومار
نویدشاهدالبرز؛
شهید «محمدرضا بنادکوکی» در تاریخ پنجم تیر ماه 1344، در خانوادهای مذهبی و معتقد
به اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را مانند همسن و سالانش
به پایان رسانید و در سن هفت سالگی قدم به مدرسه نهاد و تحصیلات ابتدایی را در
مدرسه عارف چهارصد دستگاه با موفقیت پشت سرگذاشت. دوره راهنمایی او مصادف بود با
قیام مردم انقلابی و خداخواه ایران برعلیه رژیم سفاک پهلوی که او از هیچ کاری دریغ
نمی کرد. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی علاقه وافری که به امام داشت وارد
بسیج شد و شبها جهت تأمین آرامش و آسایش انقلاب به تبلیغات سیاسی و اجتماعی می پرداخت.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی تحت عنوان خدمت سربازی پس از گذراندن
آموزشهای نظامی به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در جبهه وظیفه خطیر و پرخطر
دیده بانی را با جان و دل قبول کرده و به جنگ و جهاد با دشمنان متجاوز بعثی و یاری
و کمک رزمندگان کفرستیزان اسلام پرداخت. تا اینکه در تاریخ یازدهم مهرماه 1363، در
منطقه عملیاتی «میمک» بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای چهارصد دستگاه نمادی از ایثار و استقامت در
راه و طن است.
فرازی از وصیت نامه شهید «محمدرضا بنادکوکی» را در ادامه می خوانیم:
«من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی ومن احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته...» هرکس مرا طلب کند می یابد، و کسیکه مرا بیابد می شناسد، و کسیکه مرا بشناسد دوستم خواهد داشت، و کسیکه دوستم بدارد عاشقم می شود و کسیکه عاشقم شد، عاشقش می شوم ...»
سلام بر مهدی موعود و منجی بشریت و امید مستضعفان جهان و سلام بر نایب برحق او و جنگ تحمیلی و سلام بر تمام شهیدان زنده، این عاشقان کربلا، این جانبازان که تمام هستی و جان و مال خود در راه خدا گذشته اند و می گذارند و درود بر رزمندگان جبهه های جنگ که در این برهه از زمان که از همه سوی این انقلاب و این کشور عزیز اسلامیمان را ابرقدرتها مورد هجوم قرار داده اند به جبهه می روند و ریشه این جنایتکاران را در روی زمین قطع می کنند.
آمریکا با این کارهایش خیال می کند می تواند این انقلاب را شکست بدهد ولی کور خوانده است. افسد خیال می کند می تواند با ملتی که در رژیم فاسد پهلوی که با دست خالی و با سلاح ایمان جلوی توپ و تانک صدامیان ایستاده اند و او را به شکست واداشته اند رهبر کند. پس این ملت هرگز شکست نمی خورد آن چنان که رهبر عزیزمان می فرماید: بیدار و هوشیار باشید و همیشه پشتیبان امام باشید و هرگز او را تنها نگذارید که امام می فرماید جوانان شما در جبهه ها می جنگند و مزدوران بعثی را از خاک پاک کشورمان می کنند که اگر باشند دست به کارهای شوم می زنند ...
سخنی که با شما پدر و مادر عزیز دارم این است که من خیلی شرمنده هستم که نتوانستم حق زحمت های زیادی که برای من کشیدی ادا کنم. مرا بزرگ کرده ای پس اگر من این به راه خدا و قرآن و اسلام داده ای و افتخار کنید که توانستید این امانتی که به دست شما خداوند تعالی سپرده بود او را باز دوباره به صاحبش برگردانید و افتخار کنید که فرزندتان سرباز امام زمان بوده و برای او به جبهه رفته و برای خدا و اسلام بود که شهید شده است پدر و مادر عزیزم من از شما حلالیت می طلبم و امیدوارم که مرا حلال کنید و من هم در آن دنیا از شما در پیشگاه خداوند تعالی شفاعت می کنم. پدر و مادر عزیزم اگر من شهید شدم و جسدم به دست شما رسید دوست دارم در کنار دوستانم که در گلزار شهدای چهارصد دستگاه هستند مرا دفن کنید و از شما می خواهم که هرگز امام را تنها نگذارید و به حرف های امام بزرگوار گوش دهید و همیشه امام را دعا کنید و همیشه پشتیبان امام و این انقلاب باشید. والسلام. خدانگهدار شما باشد.
خدایا!
خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. بیست و نهم شهریور ماه 1361
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره
اسناد انتشارات، هنری