نور شهادت در رخسار و کلام شهید « محمد حسین شعبانی»
نوید شاهد البرز؛ شهيد «محمدحسين شعباني» در تاريخ اول اردیبهشت 1344، در خانوادهاي مستضعف و متدين در شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران كودكي را همچون همسالانش با شور و نشاط خاص آن دوره به پايان رسانيد و در سن هفت سالگي براي كسب علم و دانش وارد مدرسه شد و به تحصيل پرداخت. با مشكلات زيادي كه سر راهش قرار داشت همچنان به درس خواندن ادامه ميداد و درگيريها هم شركت ميكرد تا هر چه سريعتر رژيم پهلوي سرنگون شود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي به درس خواندنش ادامه داد ولي بعداً به عضويت بسيج درآمد و درآن فعاليت ميكرد و اوقات فراغتش را به كتابخانه محل ميرفت و به كارهاي تبليغاتي مشغول ميشد.
با شروع جنگ تحميلي جبههها را بر هر چيز ارجحتر دانست و پس از آموزش نظامي به سوي ميدان هاي مردانگي شتافت و در عمليات پيروزمند «مسلم بن عقيل» در منطقه عملياتي «سومار» پس از ماهها رزمآفريني و رزم بيامان با دشمن بر اثر اصابت تركش به سر در تاریخ اول خرداد ماه 1361، به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. تربت پاک شهید در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و شهامت می باشد.
والدين شهيد ميگويند: از كودكي نور عجيبي در چهرهاش
نمايان بود مثل اينكه خداوند از اول شهادت را برايش رقم زده بود و هر وقت اين كلمه
را به او ميگفتيم ميگفت: خدا از زبانشان بشنود و من در راه خدا شهيد بشوم.
شهید«محمد حسین شعبانی» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:
بسم الله الـــــــــرحمـــن الـــــرحـيــم
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ
اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
«هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. »
و با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى اين بت شكن زمان و با سلام به شهيدان عزيز و گرامى كه با ريختن خون پاكشان درخت پر بار اسلام را آبيارى كردند.
آرى ما رفتيم و كار حسينى كرديم و آنانكه ماندند بايد كار زينبى كنند والا يزيديند.
برادران و خواهران عزيز و مسلمان در آغاز هر پيامى و سخنى بايد بگويم كه قدر رهبر خود را بدانيد كه اين يك عنايتى است كه خداوند متعال در حق شما عزيزان شهيد پرور و ايثار گر نموده است و بعد اى مسلمانان و اى حق جويان هيچگاه در مقابل مالى و جزئى لب به شكايت نگشاييد و آنچه را كه از قدر و منزلت الهى شما مي كاهد بر زبان نياوريد و خود را هميشه براى رنجها و مصيبتها آماده سازيد، همينطور كه مولاى ما سيد الشهدا رنجها و ناكاميها و ناراحتيهاى بسيارى را تحمل كرد .
و بعد اى خانواده عزيزم هيچگاه براى من گريه نكنيد بلكه لباس سفيد بپوشيد و با سيماى خوش به مجالس برويد و هرگز مگذاريد كه اين منافقان سيماى ناراحت شما را ببيند چون آنها خواستار اين حركت هستند، استقامت و صبر خود را زياد كنيد كه خداوند صابرين را دوست دارد.
و شما برادران بسيجى فعاليت خود را بيشتر كنيد چونكه وقت كار است و تمام كشورهاى مرتجع دارند بر عليه شما برادران عزيز و ايثارگر تبليغات مي كنند و اين شما هستيد كه مي توانيد با كوشش و فعاليت بيشتر بر دهان همه آنها بزنيد و پوزه همه آنها را بر زمين بكوبيد. ان شاءالله اميدوارم كه خداوند به شما نصرت و ايمان و استقامت و صبر و بيشترى عنايت فرمايد.
و در آخر از تمام برادران و خواهران طلب بخشش مي كنم اگر خطايى مرتكب شدم و شما اى پدر ومادر عزيزم خداوند شما را حفظ كند و نصرت بيشترى عنايت بگرداند تا بتوانيد صبر و ايثارگرى بيشترى داشته باشيد و شما برادران عزيزم در راه حق و حقيقت كوشش كنيد و به جبهه ها بياييد كه براى بيشتر شناختن خداوند بايد يه اينجاها آمد، واقعا خدا را در جبهه مي توان شناخت.
خداوند به شما ايمان بيشترى
عنايت كند تا بر نفس خود پيروز گرديد. انشاءالله
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری