تاملی در زندگی و کلام شهید کربلای پنج؛ مبادا روی لاله ها پا گذاریم
شهید «حمد الله امام قلی» در سال 1336، در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان کرج متولد شد. دوران کودکی را به خوشی و نشاط کودکانه گذراند و به دبستان رفت مقطع ابتدائی را با موفقیت گذراند و در همین مقطع ترک تحصیل نمود زیرا به نیروی کار او در آن روزها نیاز بیشتر می بود. در کنار پدر کار می کرد تا مایحتاج زندگی خود را تامین کند.
پس از مدتی حرفه گچ کاری را آموخت و در این زمینه مشغول کار شد. به جدیت تمام کار می کرد و از دسترنج خود مقداری برای خانواده پدری هزینه می کرد و اندکی نیز سرمایه آینده خود می کرد.
در سنین جوانی پیمان مقدس زناشوئی را بست و ثمره ازدواج دو فرزند دختر و دو فرزند پسر بودند که از ایشان به یادگار مانده است شخصیت والای ایشان باعث جلب رضایت اطرافیان می شد و در میان جمع محبوبیت خاصی داشتند با همسایگان بسیار خوش خلق بود و با افراد خانواده بسیار مهربان و صمیمی بود. پدری مهربان و دلسوز و همسری وفادار و دلبسته و انسانی وارسته و شایسته بود که با فضائل ایشان نیز در کلام نمی گنجید و از همه ارجح تر مسلمانی مسئولیت پذیر و متعهد بود که در هنگام اوج گیری جنگ تحمیلی ایشان نیز به منظور دفاعی مقدس سلاح بر گرفته و به میان نبرد شتافت تا مشتی به دهان متجاوزان بکوبد. در راه خدا از مال و جان و عزیزان دل کنده و به جهاد فی سبیل الله و پس از رشادت و مبارزات سخت با دشمن زبون در مدت حضور کوتاه اما پر بار خویش سر انجام در تاریخ سیزدهم اسفند ماه 1365، در جریان عملیات کربلای پنج در کربلای شلمچه جان در پای دلدار افکند و دل از یار و دیار کنده و به سوی سعادت ابدی رهسپار گشت و خاک گلزار شهدای بهشت رضای شهر نظر آباد پذیرای پیکر مطهرش گشت و تربتش نمادی از عشق و ایثار در راه دین و ایمان می باشد.
فرازی از وصیت نامه شهید «حمدالله امامقلی» :
بسم الله الرحمن الرحیم
من که الان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل هستیم چند وصیتی به برادران وخواهرانم می نمایم. ابتدای وصیت عذر تقصیر از گناهان خودم از درگاه خداوند. بار الها! تو را قسم می دهم به جان علی مرا توفیق بندگی خودت قرار بده. من گناهکار را به راه خودت هدایت نما .خجالت می کشم خودم را به تو بنده بگویم. بار الها! تو را به جان فاطمه طاعت ما را قبول درگاه خودت قرار بده. بار الها من شرمسارم من گنه کارم من نالایق از تو می خواهم که این منافقین اگر قابل هدایتند هدایت نما والا انها را از بن بکن.
بار الها! من شرمسارم تو خلاق منی من ناتوانم مخلوقم ولی خطاکار من خجالت می کشم خود را بنده تو بگوئم من شرمسارم که در توی لجن زار زندگی می کردم ولی نادان بودم بار الها من گناهکار من شرمنده من عاصی که خلیل توام روسیاه هستم.
بار پروردگارا به من توفیق و لیاقت بندگی خودت قرار بده. خداوندا تو را شکر می کنم که مرا در یک زمانی قرار دادی که در زمان جمهوری اسلامی حکومتش اسلامی است. رهبرش خمینی است. خمینی آن کس که روح در بدن نیمه جان این ملت دمیده است.
بار الها! تو را شکر می کنم که رهبری به این ملت اهدا نمودی که نوری بوده به این ملت روشنائی بوده به این ملت روشنای بخشید روشنایی که در هیچ زمانی خاموش نخواهد شد. بار الها! به این نوری که این زمان هدیه به این ملت مظلوم دادی عمر این نور برای این ملت طولانی بفرما. خداوندا! مرا دریاب من خیلی در مانده ام، از تو می خواهم و تنها از تو مدد می خواهم. پروردگارا ! کجا بروم که به این درد بی درمان درمان شود خداوندا این امانت خود (جان من) به ما توفیق بده که سالم به درگاه تو بسپارم خداوندا از تو م خواهم که به این مکان مقدس آمده ام در این راه ثابت قدم باشم می دانم که لیاقت این را ندارم اما از تو می خواهم که مرا یاری کنی من خطا کردم خطا بر خویشتن کردم. بار پروردگارا با این رو سیاه هستم ولی امید به درگاه تو دارم. خداوندا تو را قسم می دهم به خون حسین علیه السلام به ما زیارت آن حضرت را عنایت بفرما.
خداوندا! ما زمانی که به این راه می آمدیم، خیلی خانواده های شهدا به ما سفارش می کردند که به جای شهیدان آنها ما زیارت بنمائیم.
خداوندا ما را روی انها خجالت زده مکن. خداوندا ما را در این راه توفیق مان بده که دستمان به قبر مبارک شش گوشه آقایمان برسانیم.
پروردگارا از تو می خواهم طول عمر به امام امت ما عنایت بفرما که ما مدیون آن رهبر هستیم و خواهیم ماند.
پروردگارا ما هر چه زندگی می کنیم زندگی ما از الطاف تو و رهبری آن امام بزرگوار مان می باشد. ای برادرانم و ای خواهرانمان و ای عزیزانم چندی از وصیتهای علی علیه السلام که فرموده است: مومن باید هشت خصلت داشته باشد. به هنگام بلا، صبر با وقار و استوار و در وقت بلا، شکیبا، موقع ناراحتی شکر گذار به روزی خدا قانع باشد و چندی از وصیت های رسول اکرم که به علی فرمودند: یا علی مزاح مکن که مزاح وقار تو را از بین می برد. دروغ مگو که نورانیتت را ضایع می کند و ای مردم چندی از وصیت های رسول اکرم (ص) که به ابوذر نموده به شما برادران بازگو می کنم ؛ فرموده ای ابوذر خدا را چنان پرستش کن که او تو را می بیند. ای ابوذر در دنیا چون غریبان و مسافران باش و خود را از خفتگان دور بدار به کوچکی گناه منگر ولیکن به عظمت خدائیکه عصیانش کرده ای بنگر.
ای مردم من هم به شما می گوئیم به یاد قیامت باشید چنانکه ابراهیم و اسحق را از یاد می برد و می گفت: خداوندا! من خلیل توام فراموشم مکن و ای برادرانم به شماها می گویم خداوند از سه کس به ملائک می بالد: 1- مومنی که در سجده خوابش ببرد 2- اذان گوئی که در هر کجا باشد اذان بگوید 3- به مردمی که در میدان جهاد می جنگد تا شهید شود.
ای مردم خداوند فرموده که ایمان به خدا و جهاد در راه او از تمام اعمال در نزد او محبوبتر است.
ای مردم وای برما که حضرت علی به فرزندش امام حسن (ع) می گوید آرامگاه خود را درست کن و آخرت را به دنیا مفروش. من هم به برادرانم می گویم که خودشان را به دنیا نفروشید.
به یاد شهدا باشید که روزی خدا خواهد رسید که یتیمان شهدا یقه ما را خواهند گرفت. این را بدانید فردا باید جوابگوئی آنها باشید. نگوئیم امروز که هستیم به فکر پول باشیم و به فکر دنیا باشیم ولی لحظه ای به فکر آن دنیا باشیم. یک لحظه به خودمان بنگریم و فکر کنیم که شهدا چه می خواستند و چه می گفتند و برای چه رفتند و برای چه شهید شدند.
وای آن روزی برسد که من و شما دست خالی در پیشگاه خداوند بایستیم و شرمنده باشیم. وای آن روزی که شهدا صف بکشند ما به آنها نگاه بکنیم و با یک نگاه از شرمندگی عرق خجالت برجبینمان حلقه بزند. ای مردم شما را به خدا قسم می دهم این منافقان کور دل را چنان جواب بدهید که علی (ع) به مرحب داد. ای مردم شما را به خدا قسم می دهم امام را تنها نگذارید و امام را یاری کنید. این امام بود که ما را زنده کرد. ما همه مرده بودیم. ما مدیون امام هستیم. ای مردم به شما می گوئم که اکنون این راه را با چشمی باز و با دلی روشن خودم انتخاب کردم مردم این را بدانید که من نه برای دنیا رفتم و نه برای ریاست فقط رضای خدا بود فقط رضای او که آن را هم از آموزگارم حسین (ع) اموخته ام که در صحرای کربلا با دلی روشن و با چشمی باز این را انتخاب کرده ام .
من به خواهرانم و به برادرانم و به مادرم می گوئم کاری نکند که دشمن شاد شود. با لبخندتان به قلب منافقین تیر بزنید چون رزمندگان ما در جبهه تیر به قلبشان نشانه می رود. کاری نکنید که دشمن شاد شود. کاری نکنید که امام گریان شود . وای از آن روزی که امام لحظه ای ناراحت بشود. من همه شما را به خدای واحد قسم می دهم برسر قبر من گریه نکنید. ما نمردیم شهدا نمرده اند و این را بدانید و به خودتان بنگرید و به مردم نگاه کنید و مردگان را نگاه کنید که در زمان دفنشان به تنهایی به چند نفر اندکی به خانه ابدی شان سپرده می شوند ولی این دنیای شهدا را ببینید تا به آن زمان برسد عدل الهی برقرار شود و پرده بصیرت از جلوی چشمشان برطرف بشود و ما همه جا به روشنی ببینیم آن روز را که شهدا صف بکشند و ما سر به زیر افکنده ایم اگر به یاد خدا نباشیم. ان شا الله همیشه به یاد خدا باشیم و خواهیم بود.
در آخر وصیت نامه چند بیت شعربخوانید:
مبادا خویش را واگذاریم * امام خویش را تنها گذاریم * زخون هر شهیدی لاله روئید *مبادا روی لاله ها پا گذاریم *در چشمه خون وضو نمودم* چون سالک راه حق تو بودی * از خون حسین چشمه جوشید* از چشمه خون تمام دشت خون شد* در بساط عشق دارد بهترین کالا شهید* می کند کالای خود را با خدا سودا شهید .
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري