حکمت خدواندی در زندگی شهیدی که از آوار زلزله نجات یافت
نویدشاهد البرز:
در سال 1341، در يكي از روستاهاي قزوين به نام «آقجدام قرقان» فرزندی ديده به جهان گشود که نام او را سید مهدی گذاردند. دست تقدیر چنین رقم زده بود که «سید مهدی چگینی» در نه ماهگی آغوش گرم مادر را از دست بدهد و بی نصیب از مهر مادری بزرگ شود. آری دست تقدیر چنین به خواست خدا سید مهدی نه ماه از زیر آوار زلزله به سلامت بیرون آمد و زیر سایه و لطف پدری بزرگ شد و قد کشید.
سال 1344، بود که خانواده چگینی به کرج عزیمت کردند و پدر در پی شغلی برای امرار معاش خانواده بود.
با فرا رسیدن هفت سالگی پا به کانون علم و تربیت نهاد و وارد مدرسه «عارف» در چهارصددستگاه كرج شد و دوره ابتدايي با موفقيت پشت سر گذاشت و كلاس اول راهنمايي در مدرسه «عالمبخش» به اتمام رسانيد.
وی در سن کم به عرصه کار و تلاش پا نهاد و دستان کوچک سید مهدی مردانه برای زندگی در کنار پدر مجاهدت می کرد. کار را به طور جدی در سن 14 سالگي در كارخانه كفش ملي آغاز کرد.
با شروع انقلاب شكوهمند اسلامي او در كارخانه و محل سخت فعاليت هایی انقلابی داشت و برای روشنگری مردم تلاش می کرد. کارهای انقلابی چون تشكيل نمازهاي جماعت و چسباندن پوستر و پخش اعلاميهها نقش بسزايي داشت. پس از پيروزي انقلاب با پيام امام امت مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني در بسيج محل ثبتنام و شبها به پاسداري ميپرداخت.
در سن بیست سالگي ازدواج نمود و وسنت نبوی را به جا آورد. هنوز بيش از دو ماه از ازدواجش نگذشته بود كه با اصرار و پافشاري زياد رضایت خانواده را گرفت و به سمت کردستان اعزام شد.
به سوي جبهه «بانه» كردستان
اعزام شد و پس از مدتها جنگ با گروهكهاي ملي و ضد انقلاب بالاخره در تاريخ هفتم
بهمن ماه 1361، در درگيري با گروهك كومله به ديدار معبود خود شتافت و به درجه رفيع
شهادت نايل آمد و تربت پاکش در جوار امامزاده محمد و در کنار همرزمانش نماد روشنی ار حماسه آفرینی و دلاور اوست.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری