معرفی شهید مبارز انقلابی و خط شکن کربلای چهار
نویدشاهد البرز:
شهيد گرانقدر «صابر بابا» درسیزدهم خردادماه سال 1342 ،در روستاي «آزادبر» شهرستان كرج دريك خانواده متدين و مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلات اول ودوم ابتدایی را درهمان روستا وسوم وچهارم رادرمدرسه ملي «بيلقان» و سال پنجم رادر مدرسه دكتر خانلري كرج به پايان رساند و دوره راهنمائي تحصيلي را در مدرسه معلم كرج آغاز كرد.
با اوجگیری انقلاب شكوهمند اسلامي هرچند پانزده سال بيشتر نداشت ولي به جوانان متعهد و انقلابي پيوست و فعاليت برعليه رژيم شاه راشروع كرد و درادامه باتعطيلي او اوقات فراغت بیشتری یافت و دراكثر راهپيمائيها و تظاهراتها شركت و باپخش اعلاميه ها وعكس امام و پوسترهاي انقلابي درصحنه مبارزه نقش ايفا مي نمود و به همراه پسرعموهايش كه آنان هم انقلابي و متعهد بودند خواب و آرامش راازخود سلب و وارد ميدان مبارزه شده بود كه چندين بار توسط ماموران رژيم دستگير شد.
سرانجام انقلاب شكوهمند اسلامي به پيروزي رسيد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي شركت وفعاليت درانجام انتخابات و تبليغات وسيع فرهنگي و شركت درسخنرانيهاي علما وروشنفكران ونمازهاي جمعه وجماعات ودعاهاي كميل وغيره درسرلوحه كارهايش قرار داشت. باشروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي تحت عنوان خدمت سربازي به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و باشركت درعملياتهاي مختلف و فعاليت و خدمات صادقانه زيادي انجام داد. به خصوص به دليل شجاعت و ازجان گذشتگي هائيكه درعمليات «مسلم ابن عقيل و والفجر 4 » ازخود نشان داد موجب شد كه ازطرف نيروي زميني ارتش لوح سپاس و تقديرنامه به وي اعطا نمايند و پس ازاتمام سربازي مجدداّ به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت واين بار علاوه برجهاد با دشمنان ازتحصيل نيز غافل نبود بطوريكــه كلاس دوم وسوم راهنمائـــي رادر جبهه باموفقيت پشت سرگذاشت. آري او بكرات به جبهه شتافته و در سمت هاي مختلف ازجمله غواص , سكان دار ,آرپي جي زن , قايقران , رزمنده وغيره انجام وظيفه نموده و به ياري رزمندگان اسلام وكفرستيزان عاشق الله پرداخت. اودر اخلاق واقعأ نمونه و زبانزد همه بود اوكه اوقات فراغت خودرا بامطالعه وعبادت ونگهباني دربسيج پرمي كرد.
او كه عاشق انقلاب وامام بود سرانجام پس ازپنج سال جنگ وجهاد درجبهه هاي مختلف درعمليات كربلاي چهاربه همراه لشگر 10سيدالشهدا كرج شركت وبه عنوان داوطلب جزخط شكنان درآمد ودرحين عمليات درتاريخ دوم بهمن ماه 1365 ، درشلمچه به آرزوي ديرين خود همانا درجه رفيع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در جوار امامزاده محمد آرمیده است و تربتش سجده گاه عارفان و عاشقان شد.
شهید گرانقدر «صابر بابا» در وصیت خود چنین می نگارد:
بسم الله الرحمن الرحيم «ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» آنهاييكه در راه خدا كشته شدند مرده نپنداريد . بلكه زنده هستند و در نزد خدا روزى مى خورند .
با سلام و درود فراوان به پيشگاه ولى عصر (ع) و نايب بر حقش امام خمينى و سلام و درود فراوان بر تمامى شهيدان جنگ تحميلى و مفقودين و اسرا بخصوص خانواده محترم آنها، وصيتم را آغاز مى كنم البته وصيتى ندارم چند خطى را با خانواده ام مى خواهم صحبت كنم و همچنين با امت شهيد پرور .
خدايا! مرا ببخش ، از گناهان من درگذر، تو كريمى ، تو رحيمى چون ما با تو پيمان بسته بوديم كه تا پايان راه برويم و بر پيمان خويش همچنان استوار بمانيم و تو اى پدر عزيزم اميدوارم كه مرا حلال كنى و در برابر اين مصيبتها و سختيها كه زودگذر و تمام شدنى است به پاداش اين فداكاريها به نعمت هاى بى پايان خداوندى خواهيد رسيد و از تو مى خواهم كه اگر مى خواهيد در مقام و عظمت شما خللى وارد نشود هيچگاه زبان به شكايت نگشاييد و تو اى مادر عزيزم از تو مى خواهم كه مرا حلال كنى چون براى من خيلى زحمت كشيدى ازتو می خواهم همواره زينب وار در برابر سختيها تحمل داشته باشى و پدر و مادر عزيزم دوست ندارم پس از شنيدن خبر شهادتم آشكارا از چشمانتان اشكى جارى شود چون امكان دارد در همان موقع دشمن شاد شود و بايد افتخار كنيد كه صابرى داشتيد و آن امانتى بود كه خداوند به شما داده بود و آن را هم در راه اسلام بخشيديد و شما در اين راه سهم بزرگى داريد و نمى دانم چگونه از اين همه زحمت هايتان تشكر كنم . چرا كه قادر به اين كار نيستم و در نمازهايتان من روسياه را دعا كنيد .
و تو اى برادران و خواهران عزيزم اميدوارم كه مرا مى بخشيد از اينكه نتوانستم برادرى خوب در كنار شما باشم و اميدوارم كه برادرانم بعد از شهادتم راه مرا و تمام شهيدان را ادامه دهيد . و تو اى خواهرم اميدوارم كه بعد از شهادتم ناراحت نباشيد و افتخار كنيد كه برادرتان در جبهه شهيد شد و تو اى پدر و مادر عزيز قدر اين انقلاب و رهبرمان و خونهاى پاكى كه در راه آن ريخته شده است ، بدانيد كه فرداى قيامت در پيشگاه خداوند بزرگ مسئوليد.
از شما عزيزان خواهش دارم لحظه اى فكر و ذهنتان را از هدفهايى كه داريد غافل نشويد و معنويتى را كه اكنون در كشورمان حاكم است قدر بدانيد كه انشاءالله در اين صورت بركات اصلى خداوند نيز نازل خواهد شد و از تمام فاميلها و دوستان و آشنايان و همسايگان مى خواهم كه مرا حلال كنند و همچنين از عموهايم كه هر دو آنها خانواده شهيد هستند درخواست می نمايم .خدايا در تمام طول عمر نتوانسته ام خزان زندگى را جبران كنم و الان نيز كه انقلاب شكوهمندمان در جنگ با شيطانهاى بزرگ و كوچك است و مسئوليت بزرگ بر دوشمان قرار دارد ، مى روم تا اين كوله بار سنگين گناه را بشويم خداى من تو خود شاهد باش كه در اين راه فقط چشم اميد به تو بسته ام ، آه خداى من چقدر مشتاقم كه هر چه زودتر با اين جوانان شهيد بپيوندم خدايا به عزت و جلالت شهيدات را بر علو درجاتشان بيفزاى ، خدايا مجروحين و معلولين شفاى عاجل عنايت بفرما و به خانواده ام و همه خانواده شهدا صبر جميل عنايت بفرما و در آخر از پدر و مادرم مى خواهم اگر جنازه من در بيابانهاى جنوب و يا غرب جا ماند ناراحت نباشند و اگر پیکرم را آوردند هر جا و مكانى كه خواستيد مرا به خاك بسپاريد .
در آخر از امت شهيد پرور ايران مى خواهم كه خانواده شهدا را تنها نگذارند و احساس تنهايى نكنند و به مجروحين كه در روى تخت بيمارستانها هستند سرى بزنید و در پشت جبهه آنچه در توان دارند برادران رزمنده خود را يارى كنند و امام امت را تنها نگذارند . در خاتمه از شما مى خواهم وصيتنامه هاى شهدا را مطالعه كنيد و براى پيروزى رزمندگان اسلام دعا كنيد و برادران و خواهران عزيزم همانطوريكه مى دانيد وظيفه شرعى و وجدانى ما ادامه جنگ تا سقوط صدام و رژيم حزب بعث عراق است ( جنگ جنگ تا رفع كل فتنه در عالم ) چه خوشا در لقا يار رفتن ـ سر جدا ، پيكر جدا در محفل دلدار رفتن ، خداحافظ شما عزيزان .
در آخر پدر عزيز از شما مى خواهم كه اگر سعادت اين را داشتم كه شهيد بشوم بعد از شهادتم هر كس از فاميلها كه كار خير دارند بايد خودت به منزل آنها بروى و پيش قدم شوى اول بايد براى سعيد جون كار خير هر چه زودتر انجام بدهى و اگر اين كار را كنى روح من در آن دنيا آزاد خواهد شد . خداحافظ شما پدر عزيز . روحت شاد و نام و ياد و راهت پايدار باد .
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری