«شهید فرامرز اینانلو» و لبیک به اولین پیام امام
نویدشاهد البرز: آن روز که صحن مقدس فیضیه را مورد حمله ددمنشانه قرار دادند و طلاب جوانی که به فرمان مرجع عظیم الشان عالم تشیع امام خمینی(ره) برای اجرای احکام اسلام قد برافراشته بودند؛ به خاک و خون کشیدند، فتیله ای را آتش زدند که در نتیجه به انفجار و عصیان امت حزب اله در سال 57 منتهی شد و نمرود را که بر تختی از استخوانهای پوسیده نیاکان هیتلر و چنگیز نژاد خویش تکیه زده بود و در سایه سر نیزه مزدورانش امنیتی برای قتل و غارت و چپاول و نابودی آرمانها و ارزشها ی والای مکتب سرخ حسینی به دست آورده بود، متزلزل کردند و چون آتشفشانی توفنده و خروشان بنیاد حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را درهم فرو ریختند.
ابراهیم بت شکن خلیل اله زمان سلاله پاک رسول اله( ص) در پی حماسه و ایثار و فداکاری بی شائبه ملت غیور مسلمان ایران پس از پانزده سال پای در وطن گذارد و جمهوری اسلامی را که عصاره خون هزاران لاله و شقایق خونین کفن بود بنیان نهاد.
شهید «فرامرز اینانلو» قطره ای از اقیانوس بیکران عاشقان گمنام قیام خونین 57 امت حزب اله بوده که در روز بیست و ششم آذر ماه سال 1341 ،در یک خانواده مذهبی و متدین در شهر «تندان» چشم به جهان گشود. وی در سن پنج سالگی بود که پدرش دار فانی را وداع گفت و پس از آن مسئولیت اداره و سرپرستی خانواده را مادرش به عهده گرفت و برای امرار معاش خانواده در کارخانه کفش ملی مشغول به کار شد اما پس از مدتی به علت بیماری دست از کار کشید ولی از انجا که مسئولیت امرار معاش فرزندانش را عهده دار بود، مجبور شد در کارخانه «ویتانا » به کار سبکتری مشغول شود.
شهید «فرامرز اینانلو» هم برای کمک خرج خانواده شبانه در مدرسه ابتدایی «نظام مافی» درس می خواند و روزها به کارهای متفرقه می پرداخت. تا کلاس پنجم ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت اما به علت شدت مریضی مادرش ترک تحصیل کرد و در کارحانه کفش ملی استخدام شد و خود سرپرستی خانواده اش را به عهده گرفت و شبانه تلاش می کرد که خواهر و برادرانش بتوانند درس بخوانند تا سربار جامعه نباشند.
با شروع نهضت اسلامی 57 علیه نظام ستم شاهی او هم در صفوف میلیونی مردم در اکثر تظاهرات و راهپیمائیها و پخش اعلامیه های حضرت امام حضور فعال داشت و پس از پیروزی 22 بهمن در سنگر اقتصادی کارخانه و دیگر صحنه های انقلاب فعالیت می کرد.
امپریالیسم
جهانی که از پیروزی و احیای مکتب اسلام و صدور انقلاب خونبار اسلامی در ایران و
منطقه به هراس افتاده بود، از همان اوان این حرکت اسلامی با توسل به انواع توطئه ها
سد راه انقلاب اسلامی شد و پس از ناکامیهای پی در پی حمله نظامی مستقیم طرح «کودتای
نوژه» ایجاد بلوا و آشوب در کردستان بلوچستان ، آذربایجان و ...جنگ تحمیلی را توسط
صدام حاکم جائر بغداد در سر تاسر مرزهای غربی و جنوبی کشور عزیزمان آغاز شد.
او که به خیال اشغال سه روزه خوزستان و اعلام یک حکومت مستقل عربی در جنوب کشور و هزاران خیال باطل دیگر به ایران اسلامی حمله کرد .اینان از اراده آهنین و عزم راسخ غیور مردان پیرو حسین (ع) و لبیک گویان روح الله خبر نداشتند .
با اولین پیام حسین زمان مرحمی بر قلوب مضطرب عاشقان انقلاب گذاشت و تمامی مساجد و تکایا به مراکز آموزش و اعزام و جمع آوری تدارکات جبهه های نور علیه ظلمت تبدیل شد و شهید «فرامرز اینالو» هم از جمله اسطوره های شجاعت و شهامت ارتش توحید بود که قلبش مالامال از ایمان و چشمانش مواج از عشق به الله بود .
چند ماهی از تجاوز بعثیان به میهن اسلامیمان نگذشته بود که به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از یک دوره آموزش فشرده داوطلبانه عازم صحنه پیکار شد.
پس از چندین ماه نبرد بی امان با متجاوزین بعثی در یکی از در گیریها از خود رشادتهای فراوانی نشان داد و چندین نفر از فریب خوردگان صدامی را کشته و در این درگیری بر اثر ترکش خمپاره از ناحیه دست مجروح گردید و برای مداوا به کرج عزیمت نمود و این آخرین دیدار او با خانواده و دوستانش بود.
پس از بهبودی نسبی بلافاصله عازم بیشه شیران زاهدان و وارستگان دانشگاه جبهه شد و در ان روزهای تلخ و تاریک که آبادان در محاصره خصم زبون بود و او هم در کنار هزاران دلاور رزم جوی لشگر اسلام شبانگاه بر قلب دشمن حمله بردند و شراره ای بر پیکر پوسیده شان زدند. فضای عطر اگین و معنویت و روحیه شهادت طلبی حاکم بر جبهه ها باعث شد او در تزکیه نفسش پیروز شود و روح او انقدر بزرگ شده بود که دیگر نه تنها در کالبدش جای نداشت بلکه دنیا با تمام ظواهر فریبنده و زیبنده اش در برابر او ارزشی نداشت و فقط وصال معشوق برایش منزلت داشت .سپیده دم بیست و پنجم بهمن ماه 1360، در آبادان پرنده روحش پرواز کرد و به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاک شهید در بهشت زهرا تهران میعادگاه عاشقان دلسوخته است.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری