هدیه تولد یک بسیجی دلاور

نوید شاهد البرز: شهید بسیجی «محرمعلی بابا محمودی» در ناحیه «مهرشهر» از توابع شهرستان کرج در روز دوم آذر ماه سال 1345،در خانواده ای مذهبی و متدین متولد شد.

دوران کودکی را در زادگاهش شهرستان کرج گذراند و در همانجا به دبستان رفت. تحصیلات مدرسه ای را تا پایه سوم راهنمایی رساند و پس از اخذ مدرک پایه سوم راهنمایی از درس و مدرسه کناره گیری کرد و چون آن زمان با آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله عراق به کشور ما ایران مصادف بود. ایشان نیز به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و به عنوان کادر رسمی سپاه استخدام و مشغول به کار در آن ارگان شد و به عنوان یک بسیجی مخلص از صمیم قلب در خدمت به اجتماع و پاسدارای از دین اسلام ومردم مسلمان ایران تلاش می کرد.

جوانی سر به زیر و محبوب و مومن بود . تواضع او را می شد در لحظه اول برخورد با شتابی که در پیشدستی در سلام کردن داشت احساس کرد .مهربانی ودلسوزی و احساس مسئولیت او درقبال دیگران ، همه را به محبت او جلب کرده بود و محبوبیتی در میان اجتماع داشت .

از روزی که لباس پاسداری از میهن را بر تن پوشید هر لحظه در فکر دفاع از آرمانهای انقلاب و انقلابیون و نامین آرامش و امنیت ملت بود و از این رو در آن شرایط سخت جنگی ، حضور در جبهه را برخود حکم کرد و به فرمان امام (ره) به خیل بسیجیان جان بر کف پیوست و به سوی مرزهای کشور اسلامیمان شتافت تا آن مرزهای پر گهر ر ااز گزند تعدادی دشمن دور دارد. در تاریخ دوم بهمن ماه سال 62 به منطقه جنگی مهران اعزام شد و پس از قریب دو سال جنگ و مبارزات حق طلبانه در دفاع از کیان ملت خود و برقراری دین خدا مردانه در راه خدا جان فدا کرد و در تاریخ دوم آذر ماه سال 64 در روز تولدش هدیه خود را از معبودش گرفت و در منطقه غرب(مهران) کشور به شهیدان راه حق و حقیقت پیوست . پیکر پاکش را در شهرستان کرج (زادگاهش ) در جوار حرم امام زاده محمد (ع) به خاک سپرده شد .

شهید بسیجی «محرمعلی بابا محمودی » در وصیت نامه خود چنین می نگارد:

با درود و سلام به پیشگاه مقدس امام عصر (عج) و نائب بر حق ایشان رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (مد ظله) و شهدای صدر اسلام تا کربلای امام حسین (ع) و از کربلای امام حسین (ع) تا کربلای ایران اسلامی .

خدمت پدر بزگوارم سلام عرض می کنم و امیدوارم هر خطا و سرزنشی که از من حقیر دیدید به بزرگواری خود ببخشید. خدمت خاله محترم و مادر بهتر از جانم سلام عرض می کنم و نمی دانم جواب زحمات و رنج های که برایم کشیدند چگونه سپاسگذاری و جبران نمائیم و از ایشان عاجزانه طلب بخشش می نمایم . خدمت کلیه خواهران مهربانم سلام عرض می نمایم و امیدوارم در این دوران کوتاه هر بدی و ناراحتی که برایشان فراهم نمودم، مرا مورد عفو خودشان قرار دهند .

از شما تقاضا دارم که انشاالله به توصیه های من عمل کنید و اولین مسئله که حجاب است در حفظ آن  بزرگترین و با ارزش ترین زینت زن  کوشا باشید و حتی الامکان با نامحرم به گفتگو نپردازید .در تربیت فرزندان خود سخت دقت نمائید تا بتوانید آنها را طوری تحویل جامعه بدهید که برای اسلام وکشور اسلامی مفید واقع شوند وچند کلمه ای صحبت با برادران گرامی و عزیزم ، برادران عزیز و ای امید های آینده اسلام و قران ، چند سفارش از من حقیر بپذیر ید. اولا من را به بزرگی خودتان ببخشید در انجام فرائض دینی اعم از نماز روزه و واجبات دیگر سستی به خودتان راه ندهید و همیشه در حال پرستش خدای متعال باشید .

همچنان امام امت فرمودند عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید و راه شهیدان را ادامه دهید .ضمناٌ" از پدر عزیزمان دست بر ندارید، چون برای ما خیلی زحمت کشیدند .

اگر شهید شدم و این سعادت عظیم نصیبم شد مرا در «امامزاده محمد» حصارک در کنار دیگر همرزمانم دفن نمایید و اگر می خواهید برایم مراسم « یاد بود» بگیرید از پول خودم استفاده کنید و به هیچ وجه راضی نیستم کسی برایم گریه کند و لباس سیاه بر تن کند .فقط از خدا بخواهیم که همه ما را بیامرزد و آخر عمر ما را شهادت در راه خویش قرار دهد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری