شهیدی که در کودکی شفا گرفت
نوید شاهد البرز:
شهید «اروجعلی یعقوبی» فرزند قاسم در هشتم سهریور ماه 1342 ، در شهر زنجان بدنیا آمد . وی تحصیلات خود را تا مقطع سیکل ادامه داد وی در دوران جنگ تحمیلی عراق و ایران به عنوان تکاور بسیجی در جنگ شرکت داشت و بعد از جانفشانیهای بسیار در تاریخ نوزدهم بهمن ماه 1361،در دوکوهه جاوید الاثر شد و پس از سالها دوری پیکرش به وطن بازگشت و در جوار امامزاده محمد به خاک سپرده شد.
روایتی از زندگی شهید « اروجعلی یعقوبی » به بیان خواهر
دوران کودکی سخت همراه با بیمار شدن و نیز مردن برادران خود در اثر بیماری در دهستان و نیز وضعیت نامناسب روحی و مالی خانواده بود . مادرم برای زنده ماندن بچه های خود به خصوص آن شهید به امامزاده ای می رفت و دعا می کرد. ما بعد از مدتی به کرج مهاجرت کردیم. مادرم برادرم را به مشهد مقدس برد و با امام رضا (ع) راز و نیازها کرد و نیز به خود قول داد که هر سال یکبار در هر شرایطی که قرار دارد بچه اش را برای زیارت به مشهد ببرد و نیز برای طلب نگهداری بچه اش متوسل به امام رضا (ع) شد که از خداوند شفا فرزندش را بگیرد.
دوران کودکی شهید نیز با معنا بود بطوریکه در بین معلمین و شاگردان، دوست و همزبان خوب و مهربان و ساکت و با ادبی بود. بطوریکه در دوران طفولیت هم به دوستان خود کمک ها می کرد.
شهید پر از تحولات بود بطوریکه وارد شدن به راهنمایی و نیز تنشهای انقلابی افراد بر رژیم و نیز فعالیت او در این گروه ها شور و شوق زیادی را بر پا کرده بود.
در این دوران فامیل و همسایه ها و پدر و مادر و حتی برادر و خواهر کوچکش تازه متوجه شده بودند که چه شکوفه زیبا و خوشرنگ و خوشبویی را خدا در دل این خانواده و محل قرار داه است بطوریکه همگی به بودن و در بین خودشان خوش می شدند.
در زمان انقلاب و بعد از انقلاب که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد او یکی از فعال ترین افراد بسیج بود و با علاقه مندی شدید به انقلاب و دفاع از آن اقدام به رفتن به منطقه به صورت داوطلبانه و در لباس بسیجی با طی دوره فنون جنگی با دوستان خود عازم منطقه شد. در وحله اول مجروح و پس از بهبودی باز به جبهه بازگشت و به مقام رفیع شهادت نائل گردید .
برادرم مدت هشت سال مفقود الاثر بود و بعد از
این مدت پیکر او به خانواده داغدارش تحویل و خانواده ما را از
التهاب در آورد.
شهید « اروجعلی یعقوبی» به راستی یکی از گلهای بهشتی بود که در دل یک خانواده از طبقه متوسط به دنیا آمد و شکوفه زد و چه زود و چه عالی و در چه مرتبه ای که همه عالمان هم طالب آن هستند در خون پاک خود غرق شد؛ براستی ما چه شکوفه های در خون غلتیده ای داریم که در راه این انقلاب، پرپر شد.
پس ما بچه های آینده این خاک باید به جهت خون آنها این انقلاب را پاس بداریم.
نقل قول از دوستان و همرزمان شهید:
شهید « اروجعلی یعقوبی» هرگاه اوقات فراغتی داشت، قرآن می خواند و فاتحه می فرستاد و گریه می کرد و به خدا سوگندها یاد می کرد و از پیامبر و امامان طلب مغفرت می کرد.
در منطقه با آنکه گرسنگی و تشنگی بیشتر زمان
عملیات صورت می گرفت ولی در روزهای عادی و نیز عملیات همیشه سعی در برطرف کردن
نیازهای بچه های بسیجی داشت تا از هر لحاظ ، چه روحی و چه جسمی تامین باشند و اصلا
به فکر خود نبود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری