معرفی "شهيد غلامرضا شفيعي" در کلام مادر + وصیت نامه
"شهيد غلامرضا شفيعي" در فروردين سال 1345 در شهر آبادان چشم به جهان آمد. دوران ابتدايي را تا سال دوم ابتدايي در شهر آبادان تمام كرد و بعد از آن به شهرستان كرج رفت و شهيد بقيه تحصيل خود را در اين شهر ادامه داد. شهيد غلامرضا شفيعي هميشه در درس هايش بسيار موفق بود و هميشه شاگرد ممتاز بود. چندين بار از طرف مدرسه و حتي اداره جوائزي دريافت نمود.
ايشان از روحيه بسيار شاد و خنده دار برخوردار بودند و بسيار صبور و با ايمان و با حوصله بودند. وي دوره متوسطه را در يكي از هنرستان هاي كرج سپري كرد و بعد از اخذ ديپلم در دانشگاه سراسري در رشته صنعتي اصفهان قبول شد ولي از خانواده اجازه مي گيرد تابه جبهه برود و براي ساختن پل به منطقه فاو مي رود و همراه با يك مهندس و چند رزمنده ديگر در حال ساختن پل بود كه يك خمپاره فرانسوي به سمت آنها مي آيد و درست در نزديكي آنها اصابت مي كند و غلامرضا شفيعي در اين سانحه به درجه رفيع شهادت مي رسند.
مادر می گوید: نامه هايي را كه فرزندم براي ما مي فرستاد، بسيار خلاصه بود و به او مي گفتيم: كمي بيشتر برايم از حال و روز خودت بنويس. در جواب به ما مي گفت: مادر جان! آنجا اصلاْ وقت نداريم و به شوخي مي گفت: چشم؛ اين دفعه حتماْ عمليات و رمز عمليات را هم برايتان مي نويسم.
وقتي به پسرم مي گفتم كه درست بخوان، چون كشور به شما احتياج دارد. مي گفت: كه پس شماها بگوييد كه امام را قبول نداريد. پسرم اخلاق بسيار پسنديده اي داشت و هرگز نماز اول وقت و روزه داري هايشان ترك نمي شد و حتي بي سحري روزه داري مي كرد.
فرازی از وصیت نامه شهید:
بسم الله
الرحمان الرحيم
ولا تحسبن الذين تقلو افى سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون
سلام بر مهدى موعود امام خمنى رهبر كبير انقلاب كه درس شهادت را به ماياد داد وشيوه درست زيستن را به ما ياد داد وملت خستگى ناپذير درراه اسلام جنگ است وهر لحظه ممكن است كه خدا من ناقابل را وگناهكار را هم انتخاب كند وتو اى مادر م تو دين خود را به اسلام ادا كردى يعنى فرزند خود را كسى را كه شبها بالاى سرش بيدار ماندى را درراه اسلام به اين انقلاب عطا كردى وتو اى پدر همينطور وانشا ءالله خدا هم هميشه ما را بيامرزد
خواهر وبرادرم بعد از مرگ شما را هم را ادامه دهيد برادر حسين وار وخواهر زينب وار توبه كنيد وامام را را بشناسيد ودنباله رو اما م باشيد و اما م را دعا كنيد ودر مرگم گريه وزارى نكنيد فقط كارى كنيد كه خدا گناهانم را ببخشد يعنى دعا كردن زير ا گناهانم سنگين است وخدا ى كند كه با شهادت ومرگم در راه خدا هم خدمتى كرده وهم از گناهانم كى كاسته شود به فاميلهايم ودوستان بگوييد هر نفر كه شهيد مى شود مسئوليت شما بيشتر مى شود پس كارى كنيد كه در آخرت راحت باشيد ودرآن دنيا ناراحت نباشسد برايم حجله نگذاريد تا شايد گمناميم خدا لطفى كند برمن سيه نپوشيد كه از شهادت شيرين كافى نيست و با منافقين ودشمنان انقلاب مبارزه كنيد كه سكوتتان خيانت به خون شهيدان اين انقالب است ودر بازسازى بكوشيد به اميد حق عليه باطل .
آنكس كه تو راشنا خت جان را چه كند
فرزند وعيال وخانمان را چه كند
ديوانه كنى هر دوجهانش بخشى
ديوانه تو هر دوجهان را چه كند
والسلام
دانشجوى ريخته گرى در
مجتمع آموزشى فنى وحرفه اى شهيد محسن مهاجر
اصفهان - انسيتو تكنو لوژى
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری