نگاهی به زندگینامه شهید روزه دار عملیات رمضان؛ شهید ابوالفضل قاضی زاهدی
نوید شاهد البرز:
"شهيد ابوالفضل قاضيزاهدي" به سال 1342 در استان تهران ديده به جهان گشود. بعد از طي دوران كودكي و خردسالي وارد دبستان گرديده و تا كلاس پنجم ابتدايي تحصيل نمود. بعد از آن به اشتغال روی آورد و مشغول شغل تراشكاري شد.
در بحبوحه پیروزی انقلاب در سن پانزده سالگی بسر می برد و با وجود سن کم با دل و جرات فراوان در همه راهپیماییها شرکت می کرد و تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
در سال 60 مشغول فعاليتهاي بسيج گرديد و این فعالیتها او را راضی نکرد .وطنش در خطر بود و او باید عازم میدان نبرد می شد.
بعد از تابستان سال 60 در حالیکه هیجده سال داشت به جبهه اعزام شد. ايشان از سپاه ناحيه كرج پادگان شهيد شرعپسند اعزام شد. وی در عملياتهاي بسیاری از جمله طريقالقدس، فتح بستان همچنین در عمليات فتحالمبين و شوش شركت داشت و در پاکسازی منطقه شوش در گردان حمزه در تيپ المهدي از ناحيه ريه و كتف مجروح شد.
در عمليات رمضان تیپ حضرت رسول و گردان حمزه، تيرماه سال 61 به درجه رفيع شهادت نائل آمد و این کبوتر سپیدبال در اسمان عشق و ایمان و ایثار پریدت گرفت. ايشان مفقودالپیکر بود تا اینکه كه در عملیات تفحص سال 73 پيكر ايشان به آغوش خانواده رجعت نمود.
شهید ابوالفضل قاضی زاهدی پيرو خط رهبري و ولايت فقیه بود. موقع شهادت تيپ حضرت رسول گردان حمزه بعد تيپ گرديد.
وصیت نامه شهید ابوالفضل قاضی زاهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
و گمان نکنید کسانی که درراه خدا کشته شدند مردگانند بلکه زندگانند و و نزد خدایشان روزی می خورند.
مطابق با مسئولیت شرعی که بر عهده اینجانب بود در صحت و سلامت کامل این وصیت نامه را می نویسم.
امید است که بعد از مرگم شهید شده باشم و با همین نیت به جبهه آمدم. این راهی است که من طی کردم خالصانه آرزوی عشق به خدا و پیامبر و ائمه اطهار می باشم که برای ابراز این عشق راهی جز این مسیر نیافتم و تنها راهی که برایم بازبود همین بود و خدای بزرگ را شکر می کنم که این راه را به من نشان داد.
پیامی که برای این امت دارم در درجه اول به فرامین امام گوش کردن و عمل کردن به صحبتهای ایشان است. دوم آن که در شهر جلوی مفاسد اخلاقی را بگیرید و نگذارید که این افراد فاسد شر کنند و بشدت این پیام را جدی بگیرید .مسئله دیگراینکه به گفته امام مسئله اصلی ما جنگ است این است که این پدرو مادرها فرزندان خود را تشویق به رفتن به جبهه کنند تا بلکه فرزندان هم خیالشان راحت شود و خود نیز در پشت جبهه می توانند کاری زیاد به نفع اسلام انجام دهند .
پیامی که برای خانواده عزیزم دارم این است که جزراه اسلام و راهی که امام دارند، نروید و این وظیفه پدر و مادرم است که بچه ها را ارشاد کنند و حمید جان و مجید جان از شما نیز می خواهم که درستان را خوب بخوانید و نمازتان را خدای نکرده فراموش نکنید زیرا که آخرین وصیت پیامبر این امت خواندن نماز بود و خواهر عزیزم از شما می خواهم که بفرایض دینی خود عمل کنید و حجاب که یک رکن اساسی است را سبک نگیرید و هیچ گاه ازداشتن حجاب کامل کوتاهی نکنید .
محسن جان شما هم که الحمدلله در این راه کوتاهی نمی کنید و شما نیز باید بیشتر به بچه ها رسیدگی کنید در ضمن پدرو مادر عزیزم و خانواده مهربان از شما همه می خواهم که برای من اصلا ناراحت نباشید زیرا که من به آرزوی خودم رسیدم و از شما می خواهم که برای من گریه نکنید زیرا که با این کارروح مرا آزار می دهید و در خانه پرچم سبز نصب کنید و اگر صلاح دیدید مرا در امامزاده محمد دفن کنید.
یک سفارش هم به بسیج داشتم و آن اینکه در بسیج محل یک مقداری بیشتر تحقیق کنید و افرادی که در آن خدمت می کنند درباره آنها تحقیق بیشتری کنید. در پایان از شما می خواهم که برای من نماز و یک ماه و نیم روزه بگیرید اگر توانستید خودتان بگیرید و اگر نمی توانید به یک روحانی بدهید .والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ابوالفضل قاضی زاهدی 61/3/2