شهید همیشه داوطلب برای کارهای سخت / خاطره از زبان همرزم
نوید شاهد البرز:
"شهيد جواد عليزاده" فرزند ميكائيل به تاريخ چهارده اردیبهشت 1343 در تهران ديده به جهان گشود. در سن هفت سالگي جهت كسب علم و دانش به مدرسه رفت و تا مقطع ديپلم تحصيل نمود و پس از پايان تحصيلات در بسيج ثبت نام نموده و پس از آن به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و به نبرد با نيروهاي كفار پرداخت كه سرانجام پس از چند ماه حضور در منطقه و پيكار با خصم در تاريخ دهم اردیبهشت 1361 بر اثر اصابت تركش در منطقه عملياتي خرمشهر به درجة رفيع شهادت نائل گشت. لازم به ذكر است كه وي مجرد بود و در بسيج فعاليت زيادي داشت.
« وصيت نامه شهيد جواد عليزاده»
«بسم الله الرحمن الرحيم »
نظر به اينكه هر شخصى به جبهه مى آيد از هر لحاظ پاك است و مانند طفل كوچكى مى ماند كه تازه ازشكم مادر بدنيا آمده است؛ بنابراين وصيت نامه ائى به آن صورت ندارم، فقط مانند نوزادى كه دراولين نگاه مادر خود را مى بيند. تمام سفارش من مبتنى و متكى برحرفهاى امام است و درجامعه كنونى ما امام را الگو خود قرار مى دهيد. محل دفن فرق نمى كند،در هر كجاى سرزمين اسلام باشد .
بیان خاطره ای از شهید در جبهه به نقل همرزمش ؛ اکبر علیزاده
ما از طریق بسیج کرج عازم لانه جاسوسی شدیم و از آنها به پادگان امیدیه اهواز اعزام شدیم. وقتی به اینجا رسیدیم، در این پادگان ما را به تیپ محمد رسول الله (ص) گردان سلمان، دسته چهارم منتقل کردند و بعد از گذراندن یک دوره آموزشی یک ماهه بسیار دشوار که مشتمل بر آموزش تاکتیک، اسلحه شناسی، تخریب، خمپاره، رزم شبانه بود ما آماده ومهیا نبرد و اعزام به خط مقدم بودیم و به دسته چهارم ماموریت پشتیبانی دادند.
در این موقعیت شهید جواد داوطلبانه به آشپزخانه که کار پرتحرک تری داشت، رفت اما چون این کار او را قانع نمی کرد. هر لحظه دلش می خواست، جهت نبرد عازم خط مقدم شود. از شانس خوب او شرایط طوری شد که به دستور فرمانده محسن اصفهانی به خط مقدم جبهه منتقل و به توسط اسلحه برادرانی که در این جبهه قبلا شهید شده بودند، مسلح شدیم وبه پیام شهدا که اسلحه افتاده ام را بر دارید، عمل کردیم.
همان همرزم لحظه شهادت را چنین بیان می کند:
روز چهاردهم اردیبهشت 1361 در مرحله اول عملیات بیت المقدس در جبهه جاده اهواز در خونین شهر بود، ساعت در حدود نه و نیم تا ده صبح بود، ما بعد از خوردن صبحانه چون سنگرهای جلو ما خالی بود و امکان پاتک دشمن می رفت، دستور پیشروی صادر شد، در حینی که داشتیم، پیشروی می کردیم. برادر جواد توسط موشک آرپی جی که در فاصله یک متری او اصابت کرد، شدیدا زخمی شد و از همان لحظات اول به حالت اغماء افتاد و به فیض شهادت نائل آمد. شهید جواد علیزاده همیشه داوطلب کارهای سخت بود و جای بچه هایی که خسته می شدند، پاس می داد و در هر کجای جبهه اگر کاری بود، شهید داوطلب بود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری