پرواز راهیان کربلا؛ شعله ور شدن عشق حضور درجبهه در شهید قربانعلی بورقی
نوید شاهد البرز: شهادت يعني گذشتن از جان و مال و گذشتن از همه قيود دنيوي و تقديم بهترين و عزيزترين وجود خويش به ذات كبريایی. آري شلمچه، فاو، دهلاويه و هويزه و شرهاني، طلائيه و مجنون و ... هر روز براي ما به بلنداي تاريخ انسانيت مثنوي ميسرايند و فرزندان امروزي حضرت روحالله، انگار با رزمندگان ديروزي در جبههها زندگي کردند تا مثنوي "ياد امام و شهدا دل رو ميبره کربلا" را سر دهند و چون ابري بهاري در فراقشان آبشار اشک ميافشانند؛ درود و سلام بر اين اخلاص و دلهاي صاف و صيقلي نسلهاي امروزي و صلوات و سلام بر فرزندان رشيد و شهيد ديروزي.
يادواره شهدا مظهر تجلي قدرت شهدا است. يادآور اوج عزت است. يادآور وداع عده اي از خود گذشته با تمامي تمايلات دنيايي است. يادآور دليرمردي و ايثارگري اقتداكنندگان به حسين(ع)است و طي كنندگان راه دوست.
يادوارههاي شهدا جولانگاه مردان گمنامي است كه به سوي اوج عزت و مردانگي پرگشودند و شمع راه ما شدند تا خودمان را پيدا كنيم و در روزمرگي ها، عافيت طلبي ها و زرق و برق هاي زندگي كليشه نشويم.
"شهيد قربانعلی (سعيد) بورقي" بسال 1349درمحمدآباد كرج درخانواده اي مذهبي ومستضعف ديده بجهان گشود و پس ازطي دوران طفوليت درسن شش سالگي وارد دبستان دولتي شهيد محمد پرورش محمدآباد شد و تاكلاس چهارم در زادگاهش به تحصيل خود ادامه داد، ولي بعداز مدتي به علت نقل مكان به شهرك استاد مطهري وي وارد مدرسه علوي شد و سپس مرحله تحصيل راهنمائي راهم در مدرسه شهيد پرورش آغاز كرد و تا سال دوم راهنمائي به تحصيل خود ادامه داد. وي درهمان كودكي عشق به ولايت اهل بيت و امام زمان (عج) در وجـودش مــالامــال بود و باحضور خود در صحنه درهمان دوران نوجواني وجواني آنرا به اثبات رسانيد و باآغاز حركت عظيم اسلامي ملت مسلمان وقهرمان ايران عليه رژيم شاهنشاهي وي همگام با برادران ودوستان خود در راهپيمائيها وتظاهرات وشركت فعال داشت و او همان ابتداي تشكيل بسيج به عضويت اين ارگان برخاسته از متن ملت وانقلاب درآمد. باحفظ سنگر مدرسه سنگر دفاع ازدستاوردهاي اسلام و انقلاب ثابت قدم بود با اينكه ازنظر سني چندان قادر به انجام بعضي امور نبود ولي درانجام هركاري كه ازدستش برمي آمد، كوتاهي نمي كرد و هر ماموريتي نيز به او محول مي شد، همواره به نحواحسن انجام مي داد. سرانجام عشق به شهادت و شور انقلابي عجيبي كه در وي بود، باعث شد باوجود كمي سن، آماده اعزام به جبهه شود ولي مسئولين هربار بادرخواست وي مبني براعزام به مخالفت مي كردند. ولي دراثر اصرار و پافشاريهايي كه انجام داد و نيز مادرش را جهت رضايت گرفتن ازمسئولين بسيج، به بسيج ناحيه برده و ازمادرش رضايت رادر مورد اعزام خود به جبهه درحضور برادران مسئول بدست آورد.
وی موفق شد، براي اولين بار درسال 64 به جبهه اعزام شود (لازم به ذكراست كه مسئولين بسيج درهنگام ملاقات بامادر شهيد به وي مي گويند كه بعلت اينكه دوفرزند ديگر شما درجبهه مي باشند ماسعي مي كرديم ازاعزام وي به جبهه ممانعت كنيم و مادرش نيز درجواب برادر مسئول بسيج مي گويد : هركس عاشق شد، ديگر نمي شود، جلوي اوراگرفت) ودرلشگر 19 فجر(دريگان دريائي ) مشغول بخدمت شد و پس ازگذراندن 3ماه با پايان يافتن ماموريتش به وطن خود بازگشت ولي بارديگر شور و عشق جبهه بيش ازپيش دروجودش شعله وربود تااينكه بارديــگر دراوايـل آذرماه سال 64 عازم كردستان مظلوم گرديده و دراين مدت كه دراين خطه (سقز) مشغول خدمت بود، مدتي درقسمت بي سيم چي دوشكا بود وبعدازآن مدتي رانيزبي سيم چي گردان ضربت نبي اكرم(ص) بود. بعد از اتمام ماموريت به كرج آمد و مدت كوتاهي رادرمحل خود گذراند، دراين هنگام بود كه بابيانات حجه السلام هاشمي رفسنجاني طرح كاروانهاي كربلا درنمازجمعه تهران مطرح شد و اولين كاروان از شهر خون و قيام (قم) آغاز گر اين حرکت جديد بود و بدنبال آن سيل حرکت راهيان كاروانها ازسرتاسر كشورمان راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديدند و شهيد بورقي بامشاهده حركت عظيم كاروانهاي كربلا عشق حضور درجبهه سرتاپاي وجودش رافرا گرفت وپس ازشش روز اقامت دركرج بعداز بازگشت ازجبهه كردستان، مجددأ براي سومين بار به نداي امام عزيزمان لبيك گفت و اين بار درميان بدرقه گرم و پرشور برادران وخواهران حزب ا... وهميشه "درصحنه كرج عازم جبهه هاي نورعليه ظلمت گرديد و در گردان علي اكبر ازتيپ سيدالشهدا درسِمت پيك مشغول به خدمت به اسلام گرديد، تااينكه درمورخه ششم اردیبهشت 1365 ساعت 7:40 دقيقه صبح ماموريت يافت كه به مسئولين محورهاي مربوطه دراطراف درياچه نمك، محور فاو بصره پيامي رابرساند. او بعداز اينكه اين ماموريت راانجام داد. پس از برگشت در نزديكي سنگرخود هنگاميكه قصد داشت، گزارش كارخود را ارائه دهد و جواب پيام را نيز به مسئولين خود برساند. خمپاره اي در نيم متري او منفجر مي شود و او به فيض عظماي شهادت نائل مي شود و بالاخره در تاریخ یازدهم اردیبهشت 1365 پيكر مطهرآن شهيد رادرميان پرشورترين تشيع جنازه درحاليكه 2برادر ديگرش درجبهه بودند. وي رابه خاك سپردند. آري وي ثابت نمود كه فرياد هل من ناصرأ ينصرني حسيني (ع)بدون جواب نخواهد ماند به اميد محشور شدن اين شهيد باشهداي مظلوم كربلا بويژه سرور وسالار شهيدان حسين بن علي (ع).
پیام شهید: شما ملت غیور دست در دست هم دهید و با اتحاد خود شرق و غرب را از بین ببرید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری