شهید دانشجو و مبارز انقلابی ؛ شهید سياوش هلاكوئينائيني
شهيد هلاكوئي پس از پيروزي انقلاب ضمن همكاري در جهت تصفيه استادان و دانشجويان وابسته به رژيم شاه ترم تحصيلي خود را ناتمام باقي گذاشت و در تشكيل نهادها و انجمنها و اتحاديههاي مختلف همت گمارد و در شهرستان كرج سريعاً به ايجاد كتابخانه در مساجد و نيز خدمات ارزندهاي را ضمن همكاري با حزب جمهوري اسلامي، اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشآموزان، دادستاني انقلاب، امورتربيتي، كميته امداد امام، جهاد سازندگي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان كرج انجام داد. شهيد هلاكوئي خصوصاً در رابطه با شناسايي افراد طاغوتي و وابسته به رژيم منفور پهلوي و براندازي منافقين نقش مؤثري ايفا كر. و نيز امكان كمكهاي مؤثر مالي را به حزب اسلامي افغانستان فراهم آورد.
در مهرماه سال 60 جهت تبليغات اسلامي و فعاليتهاي فرهنگي به كردستان و آذربايجان غربي رفت و در مدت كمتر از 6 ماه كه در اروميه به سر ميبرد، موفق شد كه براي اولين بار صدها هزار پوستر با حاشيه نويسي كردي تنظيم و تهيه نمايد و در منطقه پخش كند و همچنين با تهيه صدها هزار تراكت و ايجاد كتابفروشي كار فرهنگي و تبليغي را در منطقه انجام دهد.
شهيد هلاكوئي در اواخر اسفند ماه 60 آذربايجان غربي را ترك گفت و پس از چند روز اقامت در تهران جهت نبرد با مزدوران بعثي عازم جبهههاي حق عليه باطل ش. طي مدتي كه در جبهه بود همراه با ديگر رزمندگان در شش عمليات مختلف فتحالمبين شركت كرد و ضربات مهلكي به سپاه كفر وارد آورد كه اين عمليات منجر به آزادي شهر قهرمان خرمشهر گرديد.
به دنبال آزادسازي خرمشهر از لوث وجود صداميان كافر و راهي شدن رزمندگان اسلام به سوي كربلاي حسيني شهيد هلاكوئي نيز از قافله اسلاميان پاپس نگذاشت و ياحسين گويان همراه ديگر رزمنگان اسلام به خاك عراق نفوذ كرد. تا اينكه در يك عمليات نفوذي در دروز بیست و هفتم تیر ماه 61 در شلمچه هدف گلوله دشمن بعثي قرار گرفت و با نثار خون خويش به آرمانهاي مقدس خود جامه عمل پوشاند و به لقاء الله شتافت.
شهيد سياوش هلاكوئي، پيوسته در صحبتهايش ميگفت: «چه از اين بهتركه انسان شهيد شود و در كنار شهداي بزرگي چون شهيد مظلوم بهشتي و رجايي و باهنر جاي گيرد».
در وصيتنامهاش مينويسد: «البته بدانيد آنچه باعث حركت من شد، رضاي خدا باشناختي دقيق از حق و باطل ميباشد». و آن زمان كه بچهها درجبهه از زخمهاي نبرد مينالند، ميگويد: «چند لحظه پيش بعضي اعتراض ميكردند و ميگفتند نميتوانيم راه برويم، به آنها گفتم اين تاولهايي كه كف پاهاي ما زده براي پاك شدن گناه است. وقتي اين را گفتم ديگر ساكت شدند».
از خصوصيات مهم شهيد سياوش هلاكوئينائيني اين بود كه درهمان لحظات اول ملاقات هر فردي در او احساس يك خصول و يك حركت و پويايي خاصي ميكرد و خلوص و تقوا و بيريايي و جسارت و عريان سخن گفتن از خصوصيات بارزش بود. او به هيچ وجه به دنبال پست ومقام نبود و بارها به او پستهاي مختلفي از طرف نهادها و وزارت كشور پيشنهاد شد ولي او خود را لايق داشتن مسؤوليتي در جمهوري اسلامي نميدانست و همچنين استقامت و شجاعت وي توجه همه را به خود جلب ميكرد و يك فرد چند بعدي بود و در عمل ديده ميشد كه علاوه بر كارهاي خشك و خشن كه وقتي به آنها نياز بود نقش بسيار فعالي داشت، در امور فرهنگي و اعتقادي نيز با همه ظرافت كه در آن وجود دارد، به بهترين وجه عمل ميكرد و هميشه از زمان خودش جلوتر بود.
سخنان حقش را بسياري نميتوانستند تحمل كنند و با آن قاطعيتي كه بيان ميداشت تحمل براي شنيدنش نبود و با آن قريحه و استعدادش مسايل را فراتر از آنچه جامعه ميفهمد ميديد و بسيار ميشدكه پيشبينيهايي از اوضاع و احوال از وضع مرم و از وضع نهادها و از اوضاع انقلاب ميكرد كه همه به وقوع ميپيوست و خيلي خوب مسائل را مي فهميد و به اندازه صدها نفر آدم كار ميكرد و يك بمب انرژي بود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری