گریههایت را برای حسین(ع) نگه دار مادر!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید امرالله سیرایی، اول تیر ۱۳۴۰ در روستای سرسبز گچساران به دنیا آمد. پدرش بخشعلی، چوپان بود و مادرش عذرا، زنی رنجکشیده اما مقاوم. از کودکی در دامان طبیعت سختگیر البرز بزرگ شد. با پای پیاده، هر روز ۶ کیلومتر راه میرفت تا به مدرسه برسد. معلمش میگفت: "این بچه با آن چشمان تیزبینش، آیندهدار است." دیپلم گرفت، اما ادامه نداد؛ میگفت: "وقت جنگ است." سال ۶۱ به بسیج پیوست. همرزمانش در جزیره مجنون به او میگفتند "کوهی" چون مثل کوه استوار میجنگید. یک بار در عملیات، سه رزمنده زخمی را روی دوشش ۲ کیلومتر کشید تا به عقب رساند.
در ادامه وصیتنامه شهید امرالله سیرایی را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»
(پروردگارا! به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابتقدم دار و بر کافران پیروز فرما)
خطاب به خانواده و عزیزان:
پدر عزیز و ارجمندم،
با سلام، امیدوارم این سلام فرزند حقیرت را - که در زندگی برای تو فرزند خوبی نبوده - بپذیری و این حقیر را ببخشی.
پدر گرامی، امیدوارم بعد از من ناراحت نباشی و تا میتوانی دعا کنی تا خداوند مرا جزء سربازان امام زمان(عج) و شهیدان راه حق قرار دهد و با شهیدان کربلا محشور گرداند.
پدر عزیز، این حقیر عاجزانه از تو درخواست دارم تا پشتیبان امام و انقلاب باشی و نگذاری هیچکس کوچکترین حرفی یا خدشهای به این انقلاب الهی وارد کند. انشاءالله خداوند به تو صبر و استقامت عنایت فرماید.
مادر عزیز و دلبندم،
سلامی گرم و آتشین از اعماق قلبم. خدا را شکر همچو مادری دارم؛ مانند کوه استوار و صبور. مادرم، میدانی که من عاشق شهادتم. دعا کن تا انشاءالله خداوند مرا جزء شهیدان اسلام قرار دهد و در هنگام مرگ، مرا با ایمان از دنیا ببرد.
مادر جان، از تو خواهش میکنم که بعد از مرگ من هیچگونه ناراحت نباشی و فقط به فکر خدا باشی و خداوند را شکر کنی که چنین سعادتی را نصیب من کرد. اگر خواستی گریه کنی، برای اباعبدالله الحسین(ع) گریه کن. میدانی چرا مادر؟ برای اینکه وقتی یکی از بچههای ما شهید میشود، اگر مادر یا خواهرش زیاد گریه کنند، همه میآیند دلداری میدهند؛ ولی من میمیرم برای حسین(ع) که هیچکس را نداشت که برایش گریه کند؛ نه پدر، نه مادر، نه برادر! زینب(ع) میخواست گریه کند که آن لعنتیها نمیگذاشتند. پس خواهش میکنم برای امام حسین(ع) گریه کنی.
مادر جان، از اینکه برایتان فرزند خوبی نبودهام و در زندگی برای شما باعث رنج و عذاب بودهام، عذر میخواهم و امیدوارم که این حقیر را ببخشی و برایم طلب مغفرت کنی. مادر جان، تا میتوانی، به فکر خدا باش و یک آن از فکر خدا غافل نشو؛ برای اینکه میدانیم و برای همهی ما ثابت شده است که این دنیا گذراست. تا میتوانی، به بچهها اخلاق اسلامی بیاموز و یک مادر نمونه باش و نگذاری دشمنان دین و خدا از رفتار و حرکات تو خوشحال شوند و سوءاستفاده کنند.
مادر جان، بیشتر حرف من برای توست. میدانم که چقدر مرا دوست داری؛ ولی این را باید بدانی و به همه بگویی، به آنهایی که از جبهه وحشت دارند...
امضا:
امرالله سیرائی
فرزند بخشعلی
شهید یازدهم اسفند ۱۳۶۲ - جزیره مجنون
انتهای پیام/