مگر خون من رنگینتر از خون آنهاست؟
به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «سلیمان نژاد عین شیخ شره جین»، یکم شهریور ماه ۱۳۳۸، در شهرستان گنبد کاووس بدنیا آمد. پدرش نورمحمد، شکسته بند بود و مادرش سلطان نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. تعمیرکارخودرو بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و نهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، با سمت تک تیرانداز در کرخه نور بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید زادگاهش قرار دارد.
برادر شهید «سلیمان نژاد عین شیخ شره جین» نقل میکند: آن روزها حال و هوای انقلاب همه را در بر گرفته بود، جوانان توجه خاصی به فرمایشات امام خمینی (ره) داشتند. با وجود اینکه رژیم ستم شاهی هر شخصی را که بر علیه آنان شعار مینوشت آزار و اذیت میکرد، اما عشق و علاقه به امام خمینی (ره) قلب همه ملت را تسخیر کرده بود، سلیمان نیز یکی از جوانان پر شور آن زمان بود که بساط رژیم شاهنشاهی را در شهر گنبد به هم ریخته بود. کوچه و محله با شعارهای مرگ بر شاه پر شده بود.
سلیمان شبها که به منزل میآمد با خود نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) را میآورد. همیشه آماده و گوش به زنگ بود و به محض شنیدن خبر جدید و رسیدن اطلاعات فعالیت خودش را شروع میکرد، تصمیماتش منحصربهفرد بود.
آن روز سلیمان در حال دیوار نویسی بر علیه رژیم پهلوی بود که بچهها خبر دادند، یکی از روحانیون در مسجد خیابان سرابی سخنرانی مینماید، بلافاصله به سمت مسجد رفت، داخل مسجد عمال شاه گاز اشک آور انداخته بودند و درگیری و تیراندازی باعث شده بود عدهای زخمی شوند، او با شجاعت وارد مسجد شد و زخمیها را به بیمارستان منتقل کرد، سپس به منزل آمد و به مادرم گفت: دوستانش زخمی شدهاند و او باید برای کمک به آنها و اهدای خون به بیمارستان برود، مادرم مخالفت کرد و گفت: در این شلوغی به صلاح نیست که بیرون بروی! اما او گفت: باید بروم، آنها به خون نیاز دارند، مگر خون من رنگینتر از خون آنهاست؟
بعد از فروپاشی رژیم پهلوی و پیوستن ارتش به جمع انقلابیون به افراد تعلیم دیده اسلحه میدادند، سلیمان منتظر چنین روزی بود، یک روز با خوشحالی وارد خانه شد و در حالیکه لباس رزم بر تن و یک اسلح در دست داشت، گفت: به افراد آموزش دیده برای دفاع از میهن اسلامی اسلحه دادند و سرانجام هم در دفاع از میهنش به شهادت رسید.
انتهای پیام/