راه شهدا و هدف آنان را هیچگاه از یاد نبرید
به گزارش نوید شاهد البرز، شهید «سیّدمرتضی میرمجیدی» فرزند سیدرضواناله در یکم تیرماه 1345، به دنیا آمده است. او در دوران دفاع مقدس از سوی ارتش با سمت تیربارچی به جبهه اعزام شد و طی عملیات نصر 4، یازدهم تیرماه 1366، در ماووت عراق به شهادت رسید. تربت پاکش در امامزاده محمد (ع) حصارک است.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهید «میرمجیدی» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اى عاشقان واى مشتاقان زیارت مرقد مطهّر حسین بن علی (ع) از خداى حسین بخواهید که رزمندگان را پیروز فرماید و راه کربلاى حسین را بهروى دلباختگان حسین بگشاید؟!
با نام خدا و استمداد و یارى از او که یار و یاور ستمدیدگان و مظلومان است، وصیّتنامهی خود را آغاز مىکنم. در ابتدا به حقانیّت دین مبین اسلام و پیامبر گرانقدرش حضرت محمّدبن عبدالله شهادت مىدهم و بر على و یازده فرزندش که راهنمایان طریق الهى و امام و پیشواى ما شیعیان هستند، گواهى مىدهم سپس بر آخرین آنان و مهدى صاحب الزمان (عج) و نایب بر حقّش درود مىفرستم. خوشا به حال آنانکه شوق دیدار حسین(ع) و زیارت مزار مطهّرش را دارند و شبها از شوق او در خونگه عشق با اشک چشم و سوز دل، او را صدا مىزنند و سرودى را زمزمه مىکنند که تا ابد در این شبها و همهی شبهاى بعد از این در سکوت بیابان طنین خواهد داشت.
اى منتظران مهدى! اى عاشقان حسین و کربلاى حسین! با قلبى پاک و دلى شکسته از خداى حسین بخواهید که رزمندگان ما را پیروز فرماید و راه کربلاى حسین را به روى عاشقانش بگشاید. اى دلباختگان حق! اى رزمندگان جبههی حق! بدانید که پیش قراولان و پرچمداران لشگر اسلام مىروند و پرچم را بهدست شما مىسپارند. مبادا! در نگهدارى آن سستى بورزید که در آن صورت به خدا و پیامبر و به خون شهدا از صدر اسلام تاکنون خیانت کردهاید.
اى خواهران و برادران! اى جوانمردان و اى شیرمردان! هیچ وقت و در هیچ حال امام را تنها نگذارید همواره پشتیبان ولىّ فقیه و روحانیّت اصیل باشید و از حمایت خود نسبت به آنان دریغ نورزید و راه شهدا و هدف آنان را هیچگاه از یاد نبرید که راه و هدف اینان همان راه و روش حسین (ع) و على اصغر (ع) و على اکبر (ع) اجمعین و اولیاء خداست.
حمد و سپاس بیکران الله را که حیات در دوران روح الله را در کنار جُندالله و چگونه پیوستن به لقاءالله را به ما عنایت کرد و با درود و سلام بر رهبران راستین الهى که به حق حرکت و قیامشان تکرار تاریخ نینوا است، براى از یاد بردگان و فریادشان قیامتى است بر مستکبران و کلامشان حجّتى است براى قاعدان. خدایا! تو خود شاهدى ما در آرزوى چه چیزى مىرزمیم و عامل فرمان چه کسى هستیم، مرگ در این صراط در قاموسمان چه مفهومى دارد؟! آیا غیر از این است که غایت آمالمان چیزى جز مرگ در راه خودت نیست؟ آیا غیر از این است که سر تسلیم به فرمان آیههاى قتالت که با بیان گویاى فرزند پاک فاطمه (س) از سُلالهی رسولت لبیکگویان بر سَبیل حق پاى نهادهایم و توفیق مرگ در این راه سعادت و خفتن را ضلالت، قیام را شجاعت و شهامت و دفاع را مقاومت مىپنداریم؟ خدایا! تو خود شاهدى که ما جنگ در راهت را نه براى رسیدن به رضوانت و نه از ترس دوزخت پذیرفتهایم که ما آرزوى بارورى نهال اسلامت را در سر داریم و به هواى رسیدن به کویت پر و بال مى زنیم؛ و حال بگذار در این وادى عشق، ما را دیوانه بخوانند، مسخ شده بنامند، غلامان حلقه بهگوش دیگران بنگارندو خروشمان بر بیدادگران را تجاوز قلمداد کنند، اگر نصرت دینت دیوانگى است، مسخ شدن است، فریاد برمى آوریم، که هان اى مردگان متحرک! ما این همه که گفتید، هستیم، که اگر شما به بندهی مظلوم خدا، حسین بن على (ع) نگفتید که چرا جنگید، در آنجایى که باید مىجنگید، مگر به بندهی صالح خدا. حسن بن على (ع) نگفتید که چرا صلح کرد، در آنجایى که باید صلح مى کرد و اکنون نیز این تکرار تاریخ است، که عافیت طلبان از امام و امّت بریده و به کُنج خلوت خزیده و زمزمهی شیطانى صلح را نجوا مى کنند و فریاد اسلام سر مى دهند، آهاى شمایان که اینگونه اید کجا بودید، آنگاه که این پیر سلام فریاد بر آورد که اسلام در خطر است، در آنجایى که خاموشى جایز نبود، سکوت کردید و در اینجا که باید رفیق کاروان باشید، هم صداى صدّامیان بر راهیان صراط سعادت مى تازید و باردیگر تاریخ اسلام را به مسخ خویش مى برند و این خود حقّ مظلومیتى دیگر است.
اى پدرو مادرعزیز! نمىدانم که با کدام قلم و با کدامین گفتار از شما حلالیّت بطلبم و با کدامین گفتار از زحماتى که براى من متحمّل شدهاید سپاسگزارى کنم، جز این که از خداى مهربان بخواهم که اجرى فراوان و پاداشى عظیم به شما عنایت فرماید، و او جزا دهندهی زحمات و مشقّتهاى شما باشد. شما وظیفهی خود را نسبت به فرزند خود به حدّ اعلى انجام داده اید. این شما بودید که مرا با قرآن و مفاهیم و مبانى اسلام آشنا ساختید و شما بودید که درس مقاومت و ایثار را به من آموختید، افتخار بر شما که به من آموختید که در این وضعیت استثنایى در خانه ننشینم و نظاره گر کشتار بیرحمانهی دشمن و تجاوز آنان به سرزمین مقدّس اسلامییان نباشم. خداى را سپاس مى گزارم که چنین پدر و مادرى به من عطا فرمود و شما نیز شکرگزار پروردگار باشید که فرزندى به شما عنایت کرد تا پذیراى تربیت صحیح و پُرارزش اسلامى شما باشد. شما بودید که کلام سرور آزادگان حسین بن على (ع) را به من تلقین کردید و یا ددادید که فرمود (مرگ با عزت اگر خونین است بهتر از زندگى ننگین است). از شما میخواهم که بقیّهی رسالت خود را نیز به اتمام رسانید و صبر و شکیبایى را پیشهی خودسازید و لحظهاى از یاد خدا و ذکر خدا غافل نشوید (الا بذکر الله تطمئن القلوب)، در این صورت است که قلوب، اطمینان و قرار خواهد یافت. در واپسین ایّام از شما مىخواهم که برادرانم را نیز به گونهاى تربیت کنید و پرورش دهید که با مبانى و مفاهیم اسلام عزیز آشنا شوند و از دنیاى مادّى و زرق و برق فانى دلبرکننده و خود را براى مبارزه با آمریکا و فرزند نامشروعش اسرائیل آماده سازند. از دوستان و آشنایان و فامیل مىخواهم که مرا حلال کنند و به خواهرانم بگویید که زینبوار باشند و بچّههایشان را زینبوار و حسینوار تربیت کنند و از برادرانم و خواهرانم نمىدانم چطور حلالیّت بطلبم جز این که از خداى مهربان مىخواهم که اجرى فراوان و پاداشى نیک به شما عنایت بفرماید. من نیز از شما مىخواهم که راه اولیاى خدا را دنبال کنید و نماز را همیشه در اول وقت و حتّى المقدور با جماعت بخوانید و در نمازهاى جمعه نیز حضور شما در صحنه ضربه به دشمنانِ این انقلاب است.
آخرین کلام شهیدان قبل از شهادت:
خدایا! بنده هر وقت ناامید مىشود و از همه جا قطع امید مىکند آخرین امیدش تو هستى، خدایا! امیدم به تو است مرا نا امید مکن و مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده. منطق شهید منطق سوختن و روشن کردن است منطق حل شدن در جامعه براى احیاى جامعه است، منطق دمیدن روح به اندام مرده است، منطق حماسه آفرینى است. شهید آیت الله مطهرى. والسّلام.
پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات
پیام شهید:خدایا! بنده هر وقت ناامید مى شود و از همه جا قطع امید مى کند آخرین امیدش تو هستى. خدایا! امیدم به تو است مرا نا امید مکن و مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده.
شاهد قرآنی:فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ. (آل عمران /۱۹۵)
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود که]من عمل هیچ صاحب عملى از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمىکنم پس کسانى که هجرت کرده و از خانههاى خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان مىزدایم و آنان را در باغهایى که از زیر [درختان]آن نهرها روان است درمىآورم [این]پاداشى است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست.
انتهای یپام/