همیشه به یاد خدا باشید
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید امیر محمودیمنش، پانزدهم شهریور ۱۳۴۳، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش ابراهیم، کارمند بود و مادرش مریم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار و محافظ نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جبهه حضور یافت. یکم اسفند ۱۳۶۴، با سمت محافظ در اهواز دچار سانحه هوایی شد و به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده محمد(ع) شهرستان کرج قرار دارد.
در ادامه وصیتنامه شهید امیر محمودیمنش را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
من بهعنوان یک انسان مسئول وظیفه خود دیدم که به نوعی سهم من در این نهضت حسینی داشته باشم و دین خود را به اسلام و قرآن و مملکت اسلامی ادا کنم پس بنابراین برخود واجب دانستم که راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردم و البته میخواستم بگویم که فکر نکنید که من به زور و تشویق و یا فریب خوردن در این راه گذشتهام نه مردم مسلمان بدانید که من این راه مقدس و سعادتبخش را با چشم باز و عقل صحیح و به اختیار خود انتخاب کردم و به این انتخابم مینازم چون راهی است که انسان را به کمال میرساند و شما ای جوانان عزیز الان موقع جنگ است و یاری اسلام و ساکت نشستن ننگ است و ذلت و در حال حاضر این سفره رحمت و نعمت از طرف پروردگار بهنام جنگ گسترده است که معلوم نیست همیشه این سفره بر نعمت پهن باشد و یا نباشد بنابر این به شما جوانان عزیز توصیه میکنم که از این سفره نعمت سهمی هم شما بردارید.
پدرم، مادرم، برادر، خواهرم، همسرم و کلیه فامیلها و دوستان شما را به تقوا و اخلاق اسلامی و نیکویی دعوت میکنم و تا عمر دارید راهی را انتخاب کنید که اسلام میگوید و میخواهد. همسرم، مادرم، خواهرم و همسرم به شما توصیه میکنم که اگر آرامش من را میخواهید لحظهای دست از امام برندارید چون که من راضی نیستم بلکه پشتیبانی از امام سعادت و افتخاری است که خداوند تبارک و تعالی نصیب هر کسی نمیکند.
پدر عزیزم: برایم بسیار زحمت کشیدی و میدانم که نتوانستم خوبیهایت را جبران کنم ولی از شما میخواهم که خطاهای مرا چه عمدا" وجه سهوا" ببخشید تا در آن دنیا در مقابل خدای خود روسیاه و شرمنده نباشم و میدانم که میخواستی که پشت و پناهت باشم ولی وظیفه اسلامی و انسانی ایجاب میکرد که به جبهه بروم و از شما میخواهم که اگر فرزند خود را در راه اسلام فدا میکنید هیچگونه ناراحتی به دل راه ندهید.
همانطور که به میدان جنگ فرستاد و او را قربانی دین کرد همانطور باید صبر امام حسین(ع) داشته باشی و همیشه اسطوره پایداری باشی تا دشمنان از این طریق هم نابود بشوند.
مادر خوب و مهربانم: ای کسی که شبها بر سر گهواره من بیدار نشستی و مرا در دامان خود پروراندی تا در آینده برایت فرزند خوبی باشم ولی نشد چون لایق آن نبودم که خوبیهای شما را جبران نمایم و میخواهم که شهرت را حلالم کن تا جان سپردن به لقاء الله برایم آسانتر گردد و در مرگ من گریه و زاری نکن و همچون فاطمه (س) صبور باش و هیچگونه ناراحتی به دل راه مده و صبر پیشه کن و دعا برای رزمندگان و رهبر انقلاب کن.
برادر عزیزم و خواهران عزیزم: ای کسانی که بهترین یاوران و همدمان من بودید و ای کسانی که به اندازه همه عالم دوستتان داشتم از شما میخواهم که همیشه و در همه حال بهیاد خدا باشید و خدا را فراموش نکنید از خواهرانم میخواهم که همیشه در هر حال همه جا حجابشان را حفظ کنند زیرا حجاب شما کوبنده تر از خون من است و خون هزاران شهید دیگر حفظ حجاب خود چشمان هوسران عدهای اوباش را کور میکند و به دعاهای توسل و کمیل و نمازهای جمعه در حد امکان بروید تا آنجایی که میتوانید از خانواده شهدا دیدن کنید و خانواده شهدا را تنها نگذارید.
در پایان وصیت نامه از پدر و مادرم میخواهم که اگر من لیاقت شهید شدن را داشتم و شهید شدم مرا با لباس سپاهی خودم دفن کنند و چشمانم را باز بگذارید تا نگویند با چشم بسته به این راه رفت و دستهایم را مشت کنید که بدانند با مشت گره کرده نیز برای اسلام آماده جانبازی هستم و باز آخرین کلام من این است که اگر من شهید شدم به میل پدر و مادرم هر کجا که خواستند مرا دفن کنند.
خدایا، خدایا، ترا به جان مهدی تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام من التوفیق
خدمتگزار شما امیر محمودیمنش
انتهای پیام/