نامه به یادگار مانده شهید تازه تفحص شده منتشر می‌شود:
سه‌شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۵۱
شهید «عیسی شجاعی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که به تازگی پیکرش شناسایی شده است. از او نامه‌ای به یادگار مانده نوشته است: «یکی از بچه‌ها، در رویای صادقه امام حسین(ع) را در خواب می‌بیند که در حال جاروزدن حرم مقدس است، سعی می‌کند جارو را از آقا بگیرد ولی آقا می‌گویند: نه! خودم می‌خواهم جارو بزنم که زواران، عزیزان بسیجی‌ام در راهند.»

شهید تازه تفحص شده عاشق امام بود


به گزارش نوید شاهد البرز؛ «شهید عیسی شجاعی» فرزند رضا در دوم مرداد 1344، در کرج در خانواده‌ای مومن و معتقد به دین اسلام دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی را در دامان مادری پاک و عفیف و پدری دلسوز و زحمتکش سپری کرد تا اینکه در هفت سالگی برای کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تا کلاس دوم راهنمایی در همان محل سکونت خود تحصیل کرد و به دلیل علاقه زیادی که به جبهه و جنگ داشت درس را رها کرد و به فعالیت‌های انقلابی پرداخت.

او نیز بر علیه رژیم منحوس پهلوی فعالیت می‌کرد و در اکثر راهپیمایی‌ها نیز شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی بارها به جبهه رفت تا اینکه برای آخرین بار در بیست و دوم فروردین 1362، در منطقه فکه مفقودالاثر شده است و پیکر پاکش پس از ۴۰ سال با تلاش گروه‌های تفحص شهدا در منطقه فکه کشف و شناسایی شد و اکنون در معراج شهدا است تا در زادگاهش تشییع و به خاک سپرده شود. از این شهید گرانقدر نامه‌ای به یادگار مانده است که در ادامه می‌خوانید.


بسمه تعالی

با سلام و درود فراوان به امام امت و امت امام که با جانفشانی‌های فراوان اسلام را زنده و روح امام زمان را شاد کرده و خدای متعال را خشنود کردند.

با سلام و درود فراوان بر زینبیان دوران که حسین را راهی میدان کرده خود را نسبت به دین خدا ادا کرده باشند و با سلام و درود فراوان به امت حزب الله که ادامه دهنده راه شهدا هستند و با تشکر بسیار از ایثارهایی که در پشت جبهه کرده و همچنان ادامه دارد و با درود و سلام فراوان به پدر و مادر عزیزم امیدوارم که این فرزند خلاف کار خود عفو کرده تا با خیال راحت بتواند شاید خدمتی انجام داده باشد.

پیامی که امام عزیز داده و آقای رفسنجانی هم داده است، امیدوارم که پیش خانواده شهدا سربلند و با افتخار باشیم که کربلای حسین(ع) را آزاد کرده‌ایم.

این را بدانید در حال حاضر جبهه مقدرترین کار است چون این حمله و این بار سرنوشت‌ها تعیین می‌شود و امیدوارم که به یاری حق با نابودی صدام راهی قدس عزیز شویم.

در یکی از شب‌ها که دعای توسل خوانده می شد؛ یکی از بچه‌ها آقا امام زمان (عج) را می‌بیند و با او صحبت می‌کند و یکی دیگر امام حسین (عج) را در خواب می بیند که در حال جاروزدن حرم مقدس است و او سعی می کند که جارو را از آقا بگیرد ولی آقا می گویند: نه! خودم می خواهم جارو بزنم که زواران، عزیزان بسیجی ام در راهند و بسیاری از اینها و تا آدمی اینها را با چشم خود نبیند، باور ندارد.

به خدا قسم که این هنگام، هنگام یاری دین خداست. دست بکشید از دلبستگی‌های دنیوی و با هم در اصلاح کردن خود برآیم.

.......

والسلام

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده