نگذارید اسلحه برادرتان برزمین بیفتد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «خداداد ورزدار»، نهم مرداد 1343، در شهرستان نظرآباد چشم به جهان گشود. پدرش اردشیر فرش فروش بود و مادرش رعنا نام داشت. تا پایان دورهی ابتدایی درس خواند. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهاردهم اسفند 1365، با سمت فرمانده گردان در شلمچه با اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در بهشت رضایی شهرستان نظرآباد واقع است.
در ادامه متن وصیتنامه شهید «خداداد ورزدار» را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به آقا امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و شورای گرانقدر و انقلاب و جنگ تحمیل عراق علیه ایران که به یاری امام عزیز برای نابودی کفار و دشمنان اسلام به فرمان امام عزیز جبههها و با خون خود رنگین کرده و صفای دیگری را به این جبهه داده اند شهدای که هر کدام برای این انقلاب و اسلام فداکاری کرده و عزت و عظمت اسلام و ملت ایران را به همه جهانیان فهماندند. خدایا، تو شاهد باش که به این دنیای به ظاهر در شبهای ستیز و رنجها و سختیها را در راه تو تحمل کردم و تنها امیدم به تو بود و همیشه به خودم می گفتم که انسان هر چقدر در راه خدا و اسلام و انقلاب رنج و سختی ها را تحمل کند. خدا عزت و شرف و عظمت انسان را بیشتر میکند و صبر و تحمل در موقع رنجها و مشکلات انسان را به سعادت می رساند و خدا شهدا آن رنج و سختیها که به من رو آورد، تحمل کردم و برای این که بتواند کاری برای اسلام و انقلاب انجام دهم و بتوانم خودم را بسازم و در کاری مقدس مشغول به خدمت شدم و سپاه را یک زندگی برای خودم میدانستم نه یک شغل زندگی از این جهت که من می توانم هم در آنجا رشد کنم و هم اندازه که در توانم بود برای بیشتر و انقلاب انجام وظیفه کردم و از خدا میخواهم که این خدمات ناقابل را مورد عنایت خود قرار دهید و از این حقیر پسند کند و به امام عزیز طول عمر عنایت فرماید که همه ما را از تاریکیها به سوی نور راهنمایی کرد و با صحبتهای دلنشین خود ما را به اسلام فرا خواند. هر کسی که به فرمان امام توجهی نکنند و با دشمن به امام داشته باشد کافر است چون امام ذخیره خدا و نائب امام زمان است و هر کسی با امام دشمنی کند با خدا دشمنی کرده. خدایا، به من توفیق عنایت فرما که بتوانم فرمودههای امام عزیز را جامع عمل بپوشانم و بتوانم سرباز واقعی امام عزیز باشم که سرباز امام عزیز خمینی(ره) و سرباز امام زمان و سرباز دین خداست. خدایا، من اکنون به فرموده امام عزیز به جبهه آمدهام تا بتوانم وظیفهام را به نحو احسن انجام دهم و امانتی را که خدا به من داده اگر صلاح دید در راه او بدهم چون من هیچ چیزی از خود ندارم. خدایا، من با چه چیزی به طرف تو بیایم چقدر فکر کنم نمیدانم که چه طور به سوی تو بیایم امیدوارم که خدای متعال گناهان مرا ببخشد. انشا الله
مورخ سوم دیماه 1365 روز چهارشنبه ساعت 4 بعد از ظهر
وصیت به پدر و مادرم و خواهرانم و برادرانم!
پدر و مادرم می دانم که شما چه طور مرا بزرگ کردی امیدوارم که مرا ببخشید و در طول این مدت 21 سال که در خدمت شما بود. شما برای بزرگ کردید از شما خیلی متشکرم که یکی سرباز آقا امام زمان به اسلام دادید.
پدر و مادرم هیچ ناراحت نشوید که پسر شما شهید شده است من نمی گویم گریه نکنید اما وقتی گریه می کنید به یاد آقا امام حسین (ع) باشید در این فکر شما که 72 تن در کربلای حسنی چه طور شهید شدند پدر جانم و مادر عزیزم و خواهرهایم و برادرهای بزرگتر و کوچکتر اگر می خواهید گریه کنید پیش دشمن و برای انقلاب گریه کنید و خیلی خوشحال باشید که یک نفر از شما در راه قران راه امام حسین(ع) و در راه اسلام فردا شد خوشحال باشد و من خودم به شما تبریک میگویم که همچنین فرزندی به اسلام تحویل دادید و از مادرم می خواهم که مرا ببخشد چون من به او خیلی رنج ها دادم و خیلی در سالها در جبهه ها بودم و خیلی شبها به منزل نیامده ام و او در انتظار من بود و همیشه چشم مادرم به در بود که پسرم کی می یایی و من هم هر موقع به منزل میامدم؟ از ناراحتی چیزی برای مادرم داشتم از خدا می خواهم و از مادرم میخواهم اگر بدی به شما کردم مرا ببخشید پدر جان ای پدری که سالها کار کردی و مرا بزرگ کردی و به اسلام دادی می دانم تو از ناراحتی و بدی از من چیزی ندیدی امیدوارم تو هم مرا ببخشی. انشاالله و همچنین خواهرهایم هما، منیر، اکرم، اعظم و خواهرهایم هم چون زینب باشد و همیشه چیزی که اسلام گفته است، انجام دهیم و یک رزمی باشید چون فاطمه بوده است، دوست دارم خواهرهایم هم همچنین فاطمه و زینب باشید و همیشه نمازهای خود را بخوانید و آن جای که میتوانید به مسجد بروید و به امام عزیز دعا کنید که ما را از راه اسلام هدایت کرد.
امیدوارم شما هم هر بدی از من دیدید و یا چیزی به شما گفتم و برای خوبی خود شما و برای رضای خدا بوده است امیدوارم که شما هم مرا ببخشید؟ خواهر بزرگتر هما برادرهایم دیگر من در این دنیا نیستم. امیدوارم که شما راه برادر کوچک خود را ادامه دهید و نگذارید اسلحه برادر شما در زمین باشد و زندگی هیچ چیزی نیست پیام امام را سر بخش زندگی خود دهید و در راه اسلام جنگ کند و بدانید که خلاصه یک روز از دنیا خواهیم رفت چه خوب است که در راه اسلام پاک شهید از دنیا برویم برادرهایم فکر نکنید که بااین صحبتهایم شما را ناراحت میکنم دوست دارم از من راضی باشید هر جوری که دوست دارید زندگی کنید ولی من می گویم دوست دارم کوشش نکنید دوست ندارید و کوشش ندارید. برادرم محسن تو که هنوز چشم به دنیا باز نکردی دوست دارم همیشه یک مسلمان باشی و هر چه امام گفته است را گوش کنی و درس خود را بخوانی و در این جامعه خدمت کن.
پدر و مادرم من دو فرزند دارم درست است که من به شما خدمت نکردم ولی دوست دارم انها را همچون مسلمین بزرگ کنید یا به اسلام خدمت کند و در وصیتی که برای صاحبه میکنم بدهیهایی که دارم و چیزهایی را که در زندگی دارم وصیت میکنم امیدوارم بعد از شهادت من هر جوری که زندگی میکنید زندگی کنید از هیچ ارگانی و نهادی چیزی نگیرید و مرا در نظر آباد دفن کنید و دیگر عرضی ندارم هیچ امام و رزمندگان را دعا کنید.
روز چهارشنبه مورخ سوم دیماه 1365 ساعت 5 بعد از ظهر روزی که میخواهم به عملیات بروم. والسلام
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّتنامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: مرا ببخشید
شاهد حديثی: قال رسول الله صل الله علیه و آله:تَعافَوا تَسقُطِ الضَّغائِنُ بَينَكُم. (كنزالعمال، ج3، ص373، ح7004)
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند: از يكديگر گذشت كنيد، تا كينههاى ميان شما از بين برود.
انتهای پیام/