رزمندهای با پایِ برهنه
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهیدرضا زنگنه، فرزند محمد، در هفتم تیرماه سال 1341 در خانوادهای مذهبی در آبادان به دنیا آمد. 9 سال بیشتر نداشت كه پدرش را از دست داد و سرپرستی خانواده را به عهده گرفت و بعد از مدتی به شهرستان كرج نقل مكان كردند.
دوران دبستان را در تهران گذراند. شروع تحصیل او در دوره راهنمایی مقارن با شروع نهضت امام خمینی بوده است از همان دوران كودكی و نوجوانی فردی جستجوگر، جسور و شجاع بود به گونهای كه در آغاز انقلاب در حمله به كلانتریها و پادگانها حضور چشمگیری داشت و در تصرف كلانتری عظیمیهی كرج كه محل زندگیاش بود نقش بسزایی ایفا کرد با پیروزی انقلاب به فدائیان پیوست و با آنها همكاری داشت و با شروع جنگ تحمیلی به عضویت ستاد جنگهای نامنظم (شهید چمران) درآمد و با حضور در جبهههای جنگ در كنار شهید چمران به انجام وظایف محوله میپرداخت. وی با به كارگیری سلاحهای مختلف و با بروز شایستگی در بسیاری از عملیاتها از جمله عملیات شكست حصر و آزادسازی.
سوسنگرد، نصر در هریزه، مالكیه، شهید مدنی در دهلاویه و امام علی(ع) در تپههای الله اكبر حضور فعال داشت.
بعد از شهادت دکتر چمران برخی از مسئولیتهای دكتر در ستادیه او محول شد از جمله این مسؤولیتها، مسوؤلیت جبهه طراح بود كه رضا در این منطقه شجاعتهای بینظیری از خود بروز داد به طوری كه در اولین روزهای استقرارش در جبهه طراح به اتفاق چند نفر از رزمندگان شبانه به داخل موضع عراقیها رفته و با نارنجك سنگرها و تیربارهای آنان را منهدم میكرد كه این كارها باعث میشد دشمن مجبور شود سنگرهای خود را به عقبتر بكشد.
از فداكاریهای او اینگونه می توان بیان کرد: زمانی كه به علت كمبود پوتین در جنگهای نامنظم به نیروها كفش كتانی میدادند و آن هم به تعداد كافی نبود او پوتین خود را به دیگران میداد و خود همواره با پای برهنه در جبهه كه مملو از قطعات تركش، آهن و خار بود راه می رفت.
در عملیات طریقالقدس (آزادسازی بستان) جزو نیروهای ادوات بود و در دفع پاكت دشمن یه پل سابله شجاعتهای بینظیری از خود نشان داد.
شهادت
بعد از ادغام ستاد جنگهای نامنظم با سپاه پاسداران، او عنصر رسمی سپاه شد و در لشكر 25 كربلا در چندین عملیات شركت کرد و در لشكر نیز تحولاتی ایجاد کرد بعد از مدتی به قرارگاه نوح بنی فراخوانده شد و فرماندهی ادارات قرارگاه را بهعهده گرفت و با درایت و فداكاری در منطقه بوشهر و بندرعباس فعالیت میکرد. بالاخره در آذرماه 1363 در زمان انتقال نیرو از كردستان به بوشهر در بین راه به شكل ناجوانمردانهای به دست گروهك ضدانقلاب گلوله به شهادت رسید و به آرزوی دیرینه خود رسید و در امامزاده محمد(ع) كرج در كنار دوستان و همرزمان خود آرام گرفت.
وی در فرازی از وصیتنامهاش میگوید: امروز اسلام در معرض خطر است لازم است ما جوانها پاسداری و محافظت از اسلام را عهدهدار شویم وظیفه ماست كه نهال نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری كنیم. اگر جز شهادت مرا به شما دادند گریه نكنید به یاد امام حسین(ع) و خانوادههای شهدا باشید و بدانید كه اجرتان با خداست و خوشحال باشید كه خداوند مرا برای شهادت برگزیند. امام را دعا كنید كه ما هر چه داریم از این پیر فرزانه داریم.
شجاعت شهید
از خاطرات همرزمان شهید درباره شجاعت شهید چنین روایت شده است: در كرخه بچهها شاكی بودند كه عراقیها تیربار گذاشته نمیگذارند سر بلند كنیم. رضا فردا صبح با دو نفر هنگام خوردن صبحانه بالای سر تیربارچیهای عراقی حاضر شدند. وقتی دیدند حاضر به تسلیم شدن نیستند و قصد درگیری و تیراندازی دارند آنها را كشتند. آنها كه در جبهههای نبرد شاهد این صحنهها بودند خوب میدانند كه جرأت خطر كردن در لحظههای حساس جنگ و خود را كاملاً نادیده گرفتن یعنی چه؟ شهید زنگنه از آن گروه بود كه در چنین صحنههایی همانند بسیاری از رزمندگان دیگر از آزمایشهای سخت و پیچیده سربلند بیرون آمده بود.
شهیدی در طواف بارگاه امام حسین(ع)
احترام السادات سلمی، مادرش، گفته است: «چند وقت پیش یكی از همسایگان خواب رضا را دیده كه در تابوت در حال طواف بارگاه امام حسین(ع) بوده كه برای یك لحظه نشسته و به اطرافیان گفته بود تابوت را به زمین بگذارید. بعد دو دستی محكم به ضریح چسبیده و از آقا خواسته تا مادرش را جهت زیارت بطلبد. بعد از آن خواب مادر رضا به كربلا طلبیده شدند.
پیام شهید زنگنه این بود: «همیشه و در همه حال آماده دفاع از كشور باشید تا دشمنان حساب كار خود را بكنند».
پیكر مطهر شهید رضا زنگنه را در گلزار شهدای امامزاده محمد(ع) شهرستان كرج به خاك سپردند.
انتهای پیام/