بیتفاوتی در برابر انقلاب یعنی بیاعتنایی به دینِ خدا
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «علیرضا آخوندی» که نام پدرش محمدتقی است در چهارم تیرماه 1349، به دنیا آمد. پدرش محمدتقی و مادرش بتول نام داشت. تا دوم راهنمایی درسخواند. كارگر كارخانه بود. از ســوی بسیج در جبهه حضوریافت. چهاردهم مرداد 1366، در سردشت توسط نیروهایی عراقی با اصابت تركش به شــهادت رسید. مزار وی در
بهشت سالم زادگاهش واقع است.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهید آخوندی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
*الله لا الله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنة*
سپاس خدای را که هستیبخش موجودات و آفریننده ارض ولی است همانا که دانش بیهمتاست و در اداره نظم جهان برایش شریکی نیست همانکه پیامبران را برای هدایت بشر و راهنمایی آنان به صراط مستقیم فرستاد تا انسانها را از ظلمت و گمراهی به سوی نور هدایت کننده و شکر مخصوص خدایی است که نعمت بیکرانش بر هستی گسترده و در آخرت نیز از انسانها به خاطر نعمتهایش سوال میکند و به وحدانیتش گواهی میدهم و شهادت میدهم که پیامبرانش بر حق بوده و جانشینان پیامبر اسلام که ادامه دهنده راه بشریت انبیاء هستند حجت خدا بر روی زمین بودهاند و با یقین کامل منتظر ظهور دوازدهمین امام از سلاله پیامبر اکرم یعنی حضرت مهدی (عج) میباشم.
اکنون که در کشور امام زمان انقلابی صورت گرفته و هدف این انقلاب زنده کرده مکتب اسلام و مبارزه با تباهی و فساد روی زمین است انقلابی که در مسیر حرکت خود هر چه ظلم و جور است نابود کرده و تصمیم به برقراری عدالت در زمین دارد، وظیفه هر مسلمانی است که به یاری این انقلاب الهی بر خیزد زیرا بی تفاوتی در برابر انقلاب یعنی بی اعتنایی به دین خدا و سنت پیامبر اسلام بنده نیز با توجه به احساس مسئولیتی که در قبال خون شهدا بر دوشم احساس میکردم تصمیم گرفتم فردی از افراد این کاروان الهی باشم زیرا اکنون ا سلام احتیاج به یاری دارد و باید کسانی که ا ین مکتب را برنامه زندگی خویش قرار داده از در راه این مکتب فدا کاری کنند زیرا تا خون نباشد درخت انقلاب بارور نمی شود وقتی به هدف آفرینشم مینگرم میبینم که خداوند که انسان را اشرف مخلوقات قرار داده در قیامت نیز در قبال مقامی که به انسان داده از او بازخواستی سخت انجام می دهد. من این راه سرخ را آگاهانه انتخاب کردم تا در قیامت نزد امام حسین (ع) شرمنده نشوم به جبهه آمدم تا با جهادم در نبرد بر علیه کفر با مجاهدان الهی شریک بشوم و با سختی کشیدن در جنگ جان دهد اما در آن صحرا و قتلگاه به جای دلداری اهل بیت امام حسین را کتک می زدند و کسی نبود که خواهر امام حسین را دلداری دهد. از پدر و مادرم به خاطر زحماتی که برای پرورشم کشیدهاند سپاسگزارم و هیچگاه رنجهای آنها را که برای بزرگ کردنم کشیده ام فراموش نمیکنم و از آنها طلب حلالیت می نمایم از برادر و خواهرانم که در طول زندگیم برایم زحمت کشیدهاند و هر یک بار راهنمائی هایشان مرا یاری نموده اند قدر دانی می نمایم .
خانواده ام باید افتخار کنند که فرزندشان به راهی قدم نهاد که پایان این را به خدا ختم می شود و در روز قیامت به خاطر دادن فرزندشان در راه خدا رو سفید خواهند بود . در پایان از خانواده و تمامی دوستان و آشنایان طلب حلالیت میکنم و از آنها می خواهم که با تمام وجود پشتیبان اسلام و انقلاب مخصوصا" روحانیت عزیز در راس آنها امام امت باشند و دائما" خدا را بر کارهایشان ناظر بگیرند و به احکام اسلامی به نحو احسن عمل نمایند تا بدین وسیله ادامه دهنده راه شهدا باشند.
مبادا لحظه ای از یاری اسلام دست برداریم که خشم خدا را بر افروخته و باعث سرافکندگی در روز آخرت خواهد بود.
خدایا یاریم کن تا جهادم در راه تو شهادتم به خاطر رضای تو باشد پروردگارا هر چه زودتر امدادهای غیبی است را به کمک رزمندگان اسلام بفرست تا راه بسته شده کربلای حسین بروی عاشقان حرمش بگشایند و قدرت اسلام را به تمامی مردم دنیا نشان می دهند.
میدان نبرد در راه رضای خدا دینم را نسبت به شهدا ادا کنم گر چه راهی را که انتخاب نموده ام امکان دارد به شهادتم بیانجامد اما من درس شهادت را از کلاس کربلای حسین آموخته ام و اگر قرار است روزی از این جهان بروم چه مرگی بالاتر از شهادت که آرزوی شما مردان خدا است زیرا با دادن جانم با خدایم معامله ای بزرگ انجام میدهد که در این معامله خریدار جانم خداست همانکه اگر از کسی راضی شود سعادت دنیا و آخرت نصیبش می شود .
مگر نه اینکه حضرت علی (ع) و امام حسین و اهل بیتش در این راه خون سرخشان ریخته شد تا دین اسلام جاودان بماند من نیز که دم از طرفداری اهل بیت می زنم باید همشان را که همان عمل به احکام اسلام است انجام دهم که اکنون مهمترین کار راه خدا شرکت در میدان نبرد می باشد . پدر و مادرم در سوگ من بی قراری نکنید و اگر خواستید برایم گریه کنید و به یاد طفل شیر خوار را با عبدالله و علی اکبرش گریه کنید چون کی هست که شما را دلداری دهد .
و پایان وصیتنامه ام حدیثی را از علی (ع) می آورم تا با آن وصیتنامه ام متاثر شود
قال علی (ع): بهراستی که جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آنرا بروی بندگان خاصش بگشاید
شهدا شمع محفل بشریتند. شهید مطهری
پروانهام و عادت من سوختن است / تا خوب نسوزم دلم آرام نگیرد
خام بودم پخته شدم سوختم / تا روش عاشقی آموختم
یاران همه سوی مرگ رفتند / بشتاب که ماز ره نمانیم
ای خون حماسه در رگ دین / بر خیز نماز خون بخوانیم. بیست و یکم آذرماه 1365
در پایان من دوست دارم که اگر لیاقت شهادت را پیدا کنم سر از بدنم طوری باشد چنین که سر نداشته باشم چون حسین (ع) که سر در بدن نداشت و دست در بدن نداشته باشم چون حضرت عباس دست نداشت سوم اینکه از همه مهمتر پهلوی شکسته شده و بازوی ورم کرده از این جهان بروم.
پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیت نامه و مطابقت با آیات و روایات
پیام شهید: اگر لیاقت شهادت را پیدا کنم سر از بدنم طوری باشد.
شاهد قرآنی: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ .(آل عمران / 169)
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
انتهای پیام/