لحظهای به خودمان بیاییم!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید مصطفی پورقاســمی، سيام فروردين۱۳۴۶، در شهر شاهدشهر از توابع شهرستان شهريار به دنیاآمد. پدرش ناصر و مادرش بتول نام داشت. دانشآموز اول متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. ســيزدهم ارديبهشت ۱۳۶۵، با سمت تخريبچی در فكه توســط نيروهای عراقی بااصابت گلوله به پيشانی، شهيد شــد. مزار وي در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش محسن نيز به شهادت رسيده است.
آنچه در ادامه می خوانید متن وصیت نامه شهیدمصطفی پورقاسمی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به محضر مقدّس امام زمان روح الفدا، سرور و پیشوای مسلمانان و با سلام بر امام امّت خمینی بت شکن و با سلام بر حسین ابن علی (ع) آری برادر و خواهر، ما درس شهادت را از مولایمان حسین (ع) آموخته ایم و همچون او دلیرانه جلوی ظلم ایستادیم تا که از اسلام پیروزی کنیم و همچون او به شهادت برسیم.
برادر و خواهرم! قلم از نوشتن این کلمات اشک می ریزد چون نام حسین (ع) را روی کاغذ مینگارد. امام حسین (ع) کسی بود که اسلام را زنده نگه داشت. ما هم باید همچون ایشان اسلام را زنده نگهداریم و برایشان اشک بریزیم که اشک ریختن برای ائمّه (ع) از 1000 سال عبادت هم ثوابش بیشتر است. اگر ما اماممان را بشناسیم دیگر زندگی در این دنیای وحشی و ظالمانه برایمان سودی ندارد. امیدوارم که در عزاداری برای امام حسین (ع) اشک بریزیم این را هم بگویم که هر کسی نمی تواند برای مولای ما گریه کند. گریه کردن برای امام حسین (ع) و یارانش لیاقت میخواهد. لحظهای به خودمان بیاییم و در مورد امام حسین (ع) فکرکنیم. وقتی با زندگی او آشنا شدیم آن وقت است که باید به خودمان بیاییم و همچون او به رزم با دشمنان بپردازیم و بهانه در نیاوریم که زن و بچّه داریم یا درس. ما نباید بیایم خودمان را توجیه کنیم که نمیتوانیم به جبهه بیاییم. ما باید تا آنجا که توانمان هست برای اسلام سرمایه گذاری کنیم. نه تنها با مال بلکه سرمایهگذاری با جان خود، هر لحظه اسلام احتیاج داشت از جان خودمان بگذریم و به اسلام خدمت کنیم. إنشاءالله که خداوند ما را یاری کند تا بتوانیم به اسلام خدمت کنیم.
آری، من دوست دارم که همچون مولایم حسین (ع) باشم، شهید بشوم و همچون برادرم محسن شجاعانه و امیدوارم که خداوند این هدیهی ناقابل را از این بندهی حقیر خود پذیرا باشد و ما را در آن دنیا با مولایمان حسین همنشین کند.
چند کلمه هم دوست دارم با پدر بزرگوارم که برایم زحمتها و رنجها کشیده و داغ دیده است و همچنین مادرم که من فکر میکنم که با خانم زینب (س) همنشین میشود. مادری که شیرهی جان خود را به من داد و شبها بیداری و رنج ها را تحمّل کرد صحبتی داشته باشم. پدرو مادرعزیزم! امیدوارم که مرا حلال کرده و از تمام زحمتهای شما عزیزان تشکّر می کنم و امیدوارم که صبر را پیشهی راه خود کنید تا در آن دنیا جایتان عالیست عالیتر شود و همچنین از شما خواهران عزیزم میخواهم که مرا حلال کنید و در زندگیتان با سختیها برای اسلام بجنگید و مبارزه کنید، إن شاءالله.
از تمامی شما می خواهم که از دوستان و آشنایان برایم حلالیّت بطلبید و اگر امکان برایتان داشت قبر مرا در کنار قبر برادرم قرار دهید.
از شما امّت حزب الله می خواهم که با ضدّانقلاب ها مبارزه کنید و آنها را به زبالههای تاریخ بیندازید. از همهی برادران میخواهم که لباسهایی که زننده است نپوشند و از خواهران نیز میخواهم که حجاب خود را حفظ کنند تا مدیون خون شهیدان نشوند.
چون وقت کم است در همین جا التماس دعا دارم می بخشید که اگر بدخط نوشتم چون وقت نیست. خداحافظ همگی شما. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. مصطفی پورقاسمی یازدهم اردیبهشت 1365
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: از همه ی برادران مي خواهم كه لباس هايي كه زننده است نپوشند.
شاهد قرآنی: قُل لِلْمُومِنينَ يَغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِم وَيَحْفَضُوا فُرُوجَهُم ذلِكَ ازْكي لَهُمْ اِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعون. (نور/ 30)
اي رسول ما مردان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را(از كار زشت زنان) محفوظ دارند كه اين بر پاكيزگي (جسم وجان) شما اصلح است و البتّه خدا بهرچه كنيد كاملاً آگاه است.
انتهای پیام/