نوید شاهد - «دکتر اسماعیل زمانی» استاد دانشگاه کرج برای مخاطبان نوید شاهد از خاطره یک شهید اهل سنت نوشت: «کریم هرگاه بچه‌ها خسته بودند و یا بر اثر آتش خمپاره ۶۰، بروبچه‌ها شهید و یا زخمی می‌شدند. روحیه‌شان پایین می‌آمد و نمی‌توانستند به سنگر کمین بروند، اینجا آقا پیشقدم‌ می‌شد و به‌جای آن ها نگهبانی می‌داد.»

خاطره‌ای از یک شهید اهل سنت که جای همه نگهبانی می‌داد


به گزارش نوید شاهد البرز؛ چرا وحدت؟!! هرگاه در زندگی به این کلمه برمی‌خوریم، ناخودآگاه به یاد همبستگی خانواده پدر و مادر و فرزندان و سایر خانواده می افتیم که وقتی در مشکلات در کنار هم هستیم به راحتی از آن گذرگاه سختی ها عبور می کنیم و یا هرگاه مورد خاص شادی در میان خانواده رخ می‌دهد همگی در کنار هم شاد و خوشحال هستیم این یعنی یک راهبرد اصولی نه فقط یک تاکتیک برای مقطع کوتاه.

امروزه در مکاتب سیاسی دانشمندان هرکشوری و یا هر مذهب به دنبال برپایی یک همگرا و همبستگی هستند و نباید فراموش کنیم، جامعه‎ای که مبتنی بر شناخت و یا همان معرفت باشد آن جامعه هرگز دچار خرافه‎گرایی و اعتقادات سست و بی‌پایه و اساس نمی‌شود.

در دین مبین اسلام سفارش محکم و مستدال بر وحدت و همگرایی میان مسلمان نام برده شده تا جایی که از واژه "واعتصموا" استفاده می‌کند و برای نشان دادن قدرت در برابر دشمنان اسلام سفارش بر اتحاد و وحدت می‌کند و از این رو متوجه می‌شویم دین مبین اسلام هم در برابر دشمنان توصیه بر وحدت می‌کند و هم بر دوستی با سایر ملل و اقوام و مذاهب تاکید بر وحدت و همدلی می‌کند.

در سال۶۶، بعداز عملیات کربلای ۵ در خط مقدم کوشک محلی بین شلمچه تا طلائیه به‌عنوان نیروهای پدافندی مستقر بودیم. در میان بروبچه های گردان ما یک برادر اهل سنت داشتیم جوان رشید؛ ورزشکار به نام «کریم سبحانی»؛ پسر بسیار مودب و با شخصیتی بود. خیلی وقت ها در سنگر نگهبانی کمین مشغول نگهبانی بود. فاصله ما با دشمن بعثی کمتر از ۲۰متر بود.
کریم هرگاه بچه‌ها خسته بودند و یا بر اثر آتش خمپاره ۶۰ بروبچه ها شهید و یا زخمی می‌شدند. روحیه‌شان پایین می‌آمد و نمی‌توانستند به سنگر کمین بروند، اینجا آقا کریم پیش قدم‌ می‌شد و به‌جای آن ها نگهبانی می‌داد.
درست در روز ۱۳رجب ولادت باسعادت امیرالمومنین علی علیه السَّلام بود آمد و گفت: برادر، من امروز از صبح تا ظهر می‌خواهم در سنگر کمین باشم. در جواب گفتم: نمی‌شود شما دو ساعت نگهبانی دادی برگرد تا برادر بعدی بروند و شروع کرد به اصرار و در نهایت گفت: چون شماها امروز بنا دارید مراسم جشن داشته باشید من می‌روم‌. سنگر کمین که مزاحم نباشم. اینجا بود که متوجه اصرارش شدم.

آن روز خیلی درگیر کار بودم. هوا خیلی گرم بود. ارتش بعث دست به دفاع متحرک زده بود و خطوط مناطق عملیاتی حال خوبی نداشتند و باید برای هر لحظه تک دشمن آماده می‌بودیم به کریم گفتم: باشه تو برو سنگر کمین ولی خیلی حواست جمع باشه! سنگر تیربار کنار دستت هم بچه‌ها هستند. کریم رفت و من خیلی درگیر بودم، فراموش کردم نفر بعدی را جای کریم بفرستم‌. ارتش بعث آتش خمپاره ۶۰ را شروع کرد. خط شلوغ شد. هرچه با تلفن دستی (هندلی)، با سنگر کمین تماس گرفتم، کریم جواب نمی‌داد. خودم به سمت سنگر کمین راه افتادم. داخل کانال نفر رو بودم که دیدم سنگر کمین پشت سلاح تیربار کسی نیست. اول ترسیدم ولی آهسته وارد شدم که دیدم آقا کریم اهل سنت از شهرستان آق‌قلای استان گلستان غرق خون و قرآن به دست کف سنگر افتاده و به شهادت رسیده بود.

با بیان‌ این خاطره بنا داشتم اوج وحدت و همدلی درمیان بروبچه های دوران دفاع مقدس نشان این بود که وحدت میان سنی و شیعه یک اصل مهم بود و هرگز یک تاکتیک زودگذر نبود چراکه این وحدت و همدلی دشمن اسلام همان استکبار جهانی و رژیم غاصب کودک‌کُش اسرائیل را مایوس می‌کرد و بی شک برای اینکه هیمنه استکبار و هم‌قطارانش را در این جنگ نرم که هزار برابر سخت‎تر از جنگ دیروز است؛ به زمین بزنیم بیشتر از گذشته به این اصل مهم وحدت نیازمندیم چراکه این وحدت و همدلی یکی از پایه های مهم ساختن تمدن نوین اسلامی خواهد بود. ان شاالله

 

انتهای پیام/ 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده