خورشیدی در کردستان
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید علیاصغر آزادفلاح در سال ۱۳۴۵ در خانوادهای پاکدامن، متدین، مذهبی و زحمتکش در روستای شیخ حسن دیده به جهان گشود. پس از دوران کودکی در هفت سالگی وارد دبستان شد و چون روستا از حیث امکانات تحصیلی چندان تعریفی نداشت شهید آزاد فلاح نیز به همان دوره ابتدایی بسنده کرده و بیشتر از آن ادامه نداد و تصمیم گرفت راه دیگری را برای ادامه فعالیت هایش برگزیند. در ۱۳ سالگی به استخدام کارخانه فخر ایران درآمد و با فرمان امام (که جانش را در چشم به هم زدنی فدای رهبر و دستورات ایشان می کرد) مبنی بر تشکیل بسیج، عضو پایگاه بسیج شد. بعد از حدود دو سال فعالیت، عازم جبهه های نور علیه ظلمت شد. چندی بعد به علت علاقهی وافری که به مردم سلحشور و محروم کردستان داشت، به این منطقه منتقل و تصمیم به خدمت به آنجا و مردم آن منطقه گرفت.
طی سالهای متمادی که درحال انجام وظیفه در کردستان بود، بارها و بارها در عملیات مختلف طعم مجروحیت را چشید؛ ولی هیچگاه خانواده شان را از این موضوع مطلع نساخت. به علت رشادت ها و فداکاری های بیحد و مرز و همچنین از جان گذشتگیهایی که شهید علیاصغر از خود نشان می داد، به فرماندهی گردان در بوکان و سپس فرمانده گردان جندالله اشنویه منصوب شد.
طی مرخصی هایی که به این شهید عزیز و از جان گذشته داده می شد تا اندک زمانی را نیز در خدمت زندگی و خانواده باشد، آنقدر او به فکر درد ها و رنج های مردم کردستان بود که طاقت نمیآورد بیش از چند روز را در استراحت باشد؛ بنابراین به سرعت به محل مسئولیت و انجام وظیفه بازمیگشت.
شهید علی اصغر آزادفلاح حدود ۵ سال با گروهک های پلید و ضدانقلاب کمال و دموکرات جنگید. از بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید، سعهصدر فوقالعاده بالایی بود که او از آن بهرهمند بود و هنگام اعزام (به نقل از دوستان و خانواده) از روحیه ویژهای برخوردار میشد. او در تمامی مراحل زندگی شخصی و کاری خود فقط به فکر پیشرفت و ترقی بود تا بتواند بهتر و مستعد در برابر مشکلات ایستادگی نماید. یکی از کارهایی را که هرگز هنگام مرخصی از آن غافل نمی شد، زیارت قبور مطهر اولیای الهی برای یاری طلبیدن از آنها بود.
سرانجام، خورشید در زندگانی فرماندهی گردان جندالله، در منطقه عملیاتی اشنویه (شهید علی اصغر آزادفلاح) در تاریخ هجدهم شهریور ۱۳۶۶ توسط ضدانقلابیون و کومله غروب کرد. روح ان شهید به آرزوی دیرینهی خود که شهادت در راه خدا بود، رسید.
منبع: کتاب مردان آسمانی