راه شهدا، صراط سربلندی است
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهیدعلیرضا جعفر طرقي، پانزدهم شهريور 1350، در شهر هشتگرد از توابع شهرستان ساوجبلاغ ديده به جهان گشود. پدرش سيفالله و مادرش منور نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته انساني درس خواند. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد 1367، در اسلام آبادغرب توسط نيروهاي عراقي با اصابت گلوله و تركش به سر، شهيدشد. پیکر وي را در گلزار شهداي روستاي ينگی امام تابعه زادگاهش به خاك سپردند.
در ادامه متن وصیت نامه و پیام شاخص شهیدجعفرطرقی رابخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهدان لااله الّا الله و اشهدان محمّد رسول الله و علی ولی الله. اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
در لحظاتی حساس قلم در دست گرفته ام گویی ساعت آخر زندگی حیات خویش را می گذرانم و آماده ی سفر هستم. بار و بُنه ام را مهیّا نموده ام تا به دیدار عاشقم بروم لذا بر خود دانستم چند سطری مطالب خویش را هر چند مختصر به تحریر در آورم و اینک هر چه برروانم جاری می گردد بیان می کنم: ای مردم به خون تمامی شهدا سوگند به مقدّسات اسلام قسم که روز قیامتی در پیش است. بهیاد روز حسرت و پریشانی باشید. روزی که همه از هم می گریزند و فقط اعمال نیک هرکس ناجی او خواهد بود. قدر همدیگر را بدانید و اخلاق اسلامی را رعایت فرمایید. وظایف دینی خود را به نحو احسن به انجام برسانید. راهی که فرزندان شما رفتند و راهی که شما ملّت برگزیده اید، صراط سربلندی است، راهی که سختیها و مشقتها دارد، راهی است که برگشت ندارد و خدا نکند آدمی از این راه پر رهرو جدا شود. از خدا بخواهید عاقبت به خیر گردید.
پدرو مادربزرگوارم! این را خوب می دانم که برایم چه کشیده اید امّا این را متذکّر شوم که رسول خدا (ص) و اهل بیت(س) پیش از اینها برای اسلام و حفظ قرآن زحمتها کشیدند و خونها به پایش ریخته شد. پس اگر خویش را پیروِ اهل بیت بدانید تمام اینها برای ما سهل و آسان خواهد بود و اضافه بر آن مایه ی سربلندی شماست که امانت خدا را در راه خشنودی او به قربانگاه فرستادید. امید است پرچم اسلام با پیروزی و نصرت هر چه سریع تر به اهتزار درآید.
ای زمان، شاهد باش! ای زمین،گواه باش! من رفتم تا ندای حسین(ع) را که در دشت کربلا در میان آن خاموشان پَست و در غوغای چکاچک شمشیرها و نیزه ها و از پسِ تمام مظلومیّتهای تاریخ برآمده را جواب گویم و خون بی ارزشم را در رکاب فرزند برومندش روح الله به درگاه احدیّت هدیه ببرم و می گویم اگر دین محمّد(ص) با خون من محکم تر می شود پس ای شمشیرهای گداخته مرا در بر گیرید و بهسوی دیار عاشقان سوقم دهید.
خواهرعزیزم! من نیز همانند تمامی شهدا این پیام را به تو می دهم : ای زن از فاطمه به تو اینگونه خطاب است، ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. در کنار حجاب اخلاق و شئونات اسلامی را به کلیّه ی خواهرانم توصیه می کنم و از آنها می خواهم زینب وار در راه اسلام کوشا باشند.
برادران عزیزم! تمامی شهدا پیامشان این است : اطلبوا العلم من المهد الی لهد. زگهواره تا گور دانش بجوی. درستان را بخوانید و نگذارید فردا یک مشت آدم جبهه ندیده و بی ایمان پُست و ریاست را در دست بگیرند و شما را آدم حساب نکنند. درس بخوانید تا شاید با درس خواندن خود بتوانید انتقام خون برادرت و برادرانت را از این مزدوران و سفّاکان بگیرید. در پایان از تمام امّت حزب الله می خواهم که جبهه را خالی نگذارند و اگر بدی در حقّ آنها کرده ام، مرا حلال نمایند به امید پیروزی رزمندگان و باز شدن راه کربلا. شلمچه پنجم فروردین ماه 1367
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد:ای مردم به خون تمامی شهدا سوگند به مقدّسات اسلام قسم که روز قیامتی در پیش است به یاد روز حسرت و پریشانی باشید روزی که همه از هم می گریزند و فقط اعمال نیک هر کس ناجی او خواهد بود.
شاهد حديثی:قال رسول الله صل الله علیه و آله:يُؤتى بِاَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّهِ وَ يُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: اِلهى لَيسَ هذا كِتابى فَاِنّى لا اَرى فيها طاعَتى! فَيُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّكَ لا يَضِلُّ وَ لايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَ يُدفَعُ اِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: اِلهى ما هذا كِتابى فَاِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لاَنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ اِلَيكَ.(جامع الاخبار(شعیری) ص 147)
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خداوند نگه مى دارند و كارنامهاش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض میكند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مىكند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بهجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد، حسنات او به تو داده شد.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا، اداره اسناد انتشارات، هنري