راوی پنج‌شنبه‌های شهدایی مطرح کرد:
شنبه, ۱۹ تير ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۱۳
نوید شاهد - حاج حمیدپارسا راوی دفاع مقدس گفت: «صحنه وداع شهید علی خلیلی با پدرش قبل از عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران، بازسازی صحنه وداع علی اکبر (ع) با امام حسین (ع) و تکرار تاریخ بود.»

به گزارش نوید شاهد البرز؛ برنامه هفتگی پنج شنبه های شهدایی با نوای پرفیض زیارت عاشورا مداح اهل بیت حاج محمد عطالهی و حضور خانواده شهدا، مردم شهید پرور کرج، هفدهم تیرماه در گلزار شهدا امامزاده محمد (ع) برگزار شد. 

نوای زیارت عاشورا در این پنج شنبه

برنامه این هفته با محوریت بزرگداشت شهدای عملیات نصر 3 و کربلای یک به ویژه شهیدان خلیلی برپا شد و مهمان ویژه این هفته از میان مادران شهدایی که حضور داشتند؛ مادر شهیدان خلیلی بود. 

روایتی از علی اکبر (ع) کربلای یک و تکرار تاریخ

حاج‌حمید پارسا راوی و یادگار هشت سال دفاع مقدس در اثنای این برنامه از خاطرات پر از حماسه و دلاوری شهیدان خلیلی برای حضار چنین تعریف کرد: خانواده شهیدان خلیلی دو پسر داشتند؛ حسن خلیلی نوزده ساله بود که در عملیات خیبر مفقودالاثر شد اما برادر دیگر؛ علی خلیلی در اطلاعات عملیات لشکر خدمت می کرد. او از رزمنده های زبده و قوی و بهترین فرد در عرصه اطلاعات شناسایی مواضع دشمن محسوب می‌شد. یک روز قبل از عملیات والفجر هشت در منطقه‌ای نزدیک آبادان در گردان حضرت علی اکبر (ع) لشکر ۸ از شهیدعلی خلیلی خواستم در یک موقعیت خاص که خودش فکر می کند دعایش مستجاب می شود من را یاد کند. او هم قول داد که چنین کند.

روایتی از علی اکبر (ع) کربلای یک و تکرار تاریخ
نیروهای اطلاعات و عملیات به شکل پنهانی و با نفرات کم گاهی هم تک نفره عمل می کردند. این بار باید ازعرض اروند عبور می کردند و وارد مواضع دشمن می شدند. آنها عرض رودخانه اروند را طی می‌کردند، وارد مواضع دشمن می‌شدند، شناسایی می کردند و بر می گشتند.
شهید علی خلیلی یک جوان باهوش با قدرت بدنی بالا که رزمی کار هم بود و ناگفته نماند که شنای خوبی هم داشت. او در آموزش های رزمی در سد کرج سال 64 این را ثابت کرده بود. هنگامی که مربی ما را به آب انداخت قبل از اینکه ما به نیمه راه برسیم شهید علی خلیلی به آن طرف سدرسید و برگشت.
حدود اوایل بهمن ۶۴ بود بعد از عملیات والفجر هشت علی آقا را دیدیم به من گفت: حمید سفارشت را انجام دادم. من اصرار کردم که کجا و در چه موقعیتی برای من دعا کردی؟ گفت: فرمانده لشکر اطلاعات عملیات امر کرده بود که باید بروید نوع سلاح در لشکر دشمن را شناسایی کنید. باید از رودخانه خروشان اروند در منطقه ام‌الرصاص می گذشتیم و به دژی سنگین که دشمن با سنگرهای بتنی ایجاد کرده بود، می رسیدیم و ابعاد و نوع سلاح دشمن را شناسایی می کردیم و برمی گشتیم.
این نوجوان هجده نوزده ساله برای من تعریف کرد که من از اروند گذشتم به زیر سنگر دشمن رسیدم در حدی که بین من و دشمن یک گونی فاصله بود. یک ساعت و نیم زیر سنگر دشمن نشستم و منتظر ماندم که فرصت دست بدهد و بتوانم وارد سنگر شوم. هر آن امکان داشت که پرده گونی شکل کنار رود و من را ببینند. دراین یک ساعت هر آیه‌، سوره  که بلد بودم خواندم. آنجا بود که به یادت افتاد و برایت دعات کردم.

حاج حمید پارسا با اشاره به اینکه علی و حسن خلیلی در عملیات خیبر با هم بودند که حسن شهید می شود و پیکرش در منطقه می ماند، از زبان پدر شهیدان خلیلی حاج شهرام خلیلی بیان کرد: پدر شهیدان خلیل می‌گفت: بعد از شهادت حسن، علی خیلی کم به خانه می‌آمد و اگر هم می‌آمد سرش پایین بود.احساس شرمندگی داشت که نتوانسته بود پیکر برادرش را بیاورد. در آخرین وداعی که با پسرم علی داشتم در منطقه قلاجه بعد از والفجر هشت، لشکر سیدالشهدا برای آزادسازی مهران آماده می شد که پسرم علی نزد من آمد و گفت:  
گفت: بابا من آمدم که بروم و وارد منطقه بشوم. جلوتر آمد و گفت: «بابا پسرت رو خوب ببین» من منقلب شدم. علی باز گفت: «باباعلی تو ببوس.» من تنم لرزید. دست گذاشتم روی سینه‌اش و کمی او را به عقب هل دادم و گفتم: «نامرد برو با دل بابات بازی نکن!» علی خندید و سرش را انداخت پایین و رفت. چشم من در مسیری که علی می رفت دنبالش می رفت اما نتوانستم حرکتی کنم و دنبالش بروم. فهمیدم چه اتفاقی قرار است بیفتد.

این راوی دروان دفاع مقدس با بیان اینکه این پدر و پسرانش همیشه در جبهه بودند، صحنه وداع پدر شهیدان خلیلی با صحنه وداع علی اکبر (ع) در عاشورا چنین تحلیل کرد و گفت: در این صحنه وداع بار دیگرعاشورا و صحنه جدایی علی اکبر (ع) و امام حسین (ع) تکرار می شود. لحظه ای که علی اکبر (ع) از امام حسین (ع) جدا می‌شود و وارد میدان جنگ می شود، امام حسین هم نمی تواند دنبال علی اکبر برود. عاشورا همیشه تکرار شدنی است و خوش به حال آنهایی که کربلا و عاشورا برای آن ها تکرار می شود.
وی در پایان ادامه داد: شهید علی خلیلی و علی صبوری دو پاسدار اطلاعات و عملیات رفتند که مقر را بررسی کنند با دشمن درگیر شدند و هردو شهید شدند و اکنون مفقود الاثر هستند.  خانواده شهیدان خلیلی دو شهید مفقود الاثر دارد آنها برای حسن ۳۸ سال و علی ۳۵ سال است که  چشم به راه هستند. خدایا به حرمت چشم به راهی مادران پدران و همسران و خواهران شهدای مفقودالاثر، گمنام انتظار حقیقی ما، فرج امام زمان (عج) را به سر بیار و تعجیل بفرما.

برنامه پنج شنبه های شهدایی علاوه بر میزبانی میهمان هر هفته خود در زیارت عاشورا و روایت گری و سخنرانی حول محور موضوعات اخلاقی و ارزش های دینی و انسانی، خدمات دیگری نیز به مدعوین و به ویژه خانواده شهدا ارائه می کند. یکی از این خدمات ارایه مشاوره حقوقی و همچنین طرح کتابخوانی نمکتاب است که با امانت دادن بسته های کتاب جوانان را ترغیب به مطالعه و کتابخوانی می‌کند. 
روایتی از علی اکبر (ع) کربلای یک و تکرار تاریخ
روایتی از علی اکبر (ع) کربلای یک و تکرار تاریخ

انتهای پیام/ اباذری

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده