دست خدا با جماعت است
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید غلامحسین بیابانی، دهم خرداد 1347، در شهرستان تهران به دنيا آمد. پدرش علي، فروشنده بود و مادرش حبيبه نام داشت. دانشآموز سوم راهنمايي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. سيزدهم فروردين1363، در رودخانه دزفول غرق شد و به شهادت رسيد. پیکراو را در امامزاده عبدالله روستاي سعيدآباد تابعه شهرستان شهريار به خاك سپردند.
متن وصیتنامه شهید بیابانی را بخوانید.
بِسْمِ رَبّ الشُّهداءِ وَ الصّديقينَ
با سلام و درود فراوان و برکات خدا به رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، سلام و درود خدا برشهدای انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی علی الخصوص شهدای گمنام، با سلام و درود خدا برملّت قهرمان و شهیدپرورمان که همچون کوهی استوار درزیر موشک های دشمنان و بمب باران های هوایی صدّامیان کافر با شهامت کامل ایستادگی میکند و تا آخرین لحظهی زندگی دست ازاسلام و امامشان برنمیدارند.
خدای را حمد و سپاس میگوییم که درطول این سه سال جنگ با امدادهای غیبی و یاری امام زمان (عج) تمام دشمنان اسلام را شکست داده اند. باری اینجانب، غلامحسین بیابانی که در 15 سالگی برای نبرد با دشمنان اسلام تصمیم گرفتهام که به جبهه بروم و تا آخرین قطرهی خونم را درراه اسلام و قرآن پیامبر بریزم.
چون وظیفهی شرعی هرمسلمان است که وصیّت نامه داشته باشد لذا به همین جهت لازم میدانم که چند کلمه اززندگی برای برادران و پدرو مادرم و خواهر و برادرم بنویسم. باری ما به جبهه میرویم تا خون شهیدان را آبیاری کنیم و ندای حسین زمان را لبیک گوییم. من ازکودکی برای پدرومادرم ناراحتی داشتم من به خوبی میدانم که چگونه پدرم با فقرو تُهیدستی زندگی ما را تأمین میکرد و تمام سعی ایشان این بود که تمام وسایل زندگی را برای ما فراهم کند و سختی هایی که او در دوران زندگی بهدوش کشید. من میدانم که خیلی سخت است. به همین جهت دوست داشتم تادر پیری دست پدرو مادرم را بگیرم و ازخدا میخواهم که اگر پدرو مادرم ازمن راضی هستند با شهدا محشورشان بگرداند. پدرم میگفت که اگر تو ومن به جبهه نرویم پس که باید برود؟ باید ما برویم تا فردا بماند و ما میرویم تا فرداها بماند.
ازمادرم طلب مغفرت میکنم چون خیلی برایم زحمت کشید و زمانی که میدیدم او با چند فرزند واقعا درسختی بهسر میبرد رنج میکشیدم و سعی میکردم او را ازخستگی در آورم. خلاصه مادرجان! تو برایم یک فرشته بودی. ازبرادرم و خواهرم و تمام فامیل و دوستان طلب مغفرت میکنم و امیدوارم که اگر ازدست این حقیر ناراحتی دارید به بزرگی خودتان ببخشید. فقط به شما مادرو پدرو خانواده ام میگویم که درمرگ من شیون نکنید. میدانم که مرگ جوان سخت است ولی هروقت خواستید گریه کنید به منزل بروید و دررابرروی خود ببندید و گریه کنید.
مادرجان! این را بدان که هرکس به جبهه میرود بهخاطر خدا میرود و هیچ وقت شکست نمیخورد چون برای رضای خدا رفته است. با یاری خدا و امام زمان (عج) تا مسلمین جهان ازیوغ استعمار آمریکا خارج شوند و پرچم سبز اسلام درتمام کشورها برفراز در آید ما با دشمنان همچنان می جنگیم. به امید دیدار آقاامام زمان (عج). مرا در قبرستان سعید آباد و درکنار شهدا دفن کنید. والسّلام. غلامحسین بیابانی
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: پدرم میگفت که اگر تو و من نرويم پس که بايد برود بايد ما برويم تا فردا بماند و ما میرويم تا فرداها بماند.
شاهد قرآنی: وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره / 244)
و در راه خدا كارزار كنيد و بدانيد كه خداوند شنواى داناست.
شاهد حديثی: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: إذا أرادَ اللّه بِعَبدٍ خَيرا جَعَلَ لَهُ واعِظا مِن نَفسِهِ يَمُرُهُ وَيَنهاهُ. (نهج الفصاحه، ح154)
رسول اکرم (ص) فرمودند:هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد، واعظى از درون او برايش قرار مى دهد كه او را به كار نيك وادارد و از كار بد باز دارد.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا، اداره اسناد انتشارات، هنری