"قراربیقراری" روایتهای عاشقانه و مذهبیِ شهید مدافع حرم صدرزاده
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم ، فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. وی آبان ماه سال 1394 روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.
لشکر
فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با
فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش نقل میکند که مصطفی توانایی عجیبی در
یادگیری زبان و تقلید لهجه ها داشته است. او به مشهد می رود، ریش هایش را
کوتاه میکند و به مسئول اعزام میگوید که یک افغانستانی است. مصطفی
بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود و
دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود، نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.
در قسمتی از این کتاب میخوانید:
«گویا به پرستارها اعلام کردند که سردار سلیمانی برای دیدار مصطفی آمده. یکی از پرستارها آمد پیش مصطفی و گفت : "من می دونم تو شخصیت مهمی هستی!" مصطفی هم با بی تفاوتی جواب داد: "من و تو مثل همیم و هیچ فرقی با بقیه نداریم !" پرستار گفت: "ولی می دونم که سردار سلیمانی به دیدنت اومده!" مصطفی هم جواب داد: "ایشونم یکیه مثل من و تو !"
همیشه همین
طوری بود . نه فقط آن موقع ، قبل از آن هم برایش مهم نبود که آدم شناخته
شده ای باشد یا نه . اگر کاری انجام می داد اسم و رسم برایش مهم نبود ... »
انتهای پیام/