محمد، راهِ پدر را در ناجا ادامه میدهد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ روز جمعه هجدهم خرداد ماه 1386
بیسیم ماموران نیروی انتظامی محله باغستان کرج آنها را برای حفظ امنیت شهروندان
از درگیری و نزاع خیابانی به آن محل فرا میخواند. پلیسی جوان، جسور، شجاع و مردم
دوست خود را به محل میرساند او برای حفظ جان شهروندان از جان خود مایه میگذارد و
در این درگیری جان خود را از دست میدهد و به گفته همسرش به آرزویش که شهادت بود،
میرسد و این پایان راه نیست، "محمد فرید" فرزند شهید "ستار فرید" که پدر را ندیده
است، بنا دارد راه پدر را در ناجا ادامه دهد.
آنچه در پیش روی دارید گفتوگوی نوید شاهد البرز با همسر شهید "ستار فرید" از شهدای نیروی انتظامی کرج است.
"اعظم میرزاییصومعه" همسر شهید نیروی انتظامی ستار فرید با اشاره به صداقت، درستکاری و پاکی شهید فرید اظهار میکند: شهید فرید بسیار پاک و درستکار و بسیار صادق بود. او در عین شوخ طبعی جدی و متعهد بود. یکی از دلایلی که به پیشنهاد ازدواج او جواب مثبت دادم همین بود. او تحمل ناراحتی و سختی کسی را نداشت و همیشه سعی میکرد در رفع مشکلات به دیگران کمک کند.
میرزایی صومعه از آخرین ماموریتی که منجر به شهادت همسرش چنین بیان میکند:
شهید فرید روز جمعه 18خرداد 1386 دردرگیری خیابانی با 5 ضربه چاقو در حالیکه برای حفظ نظم و امنیت به محل اعزام شده بود، در کرج محله باغستان حین طرح امنیت اجتماعی به شهادت رسید و شهید نظم و امنیت و همچنین شهید امربه معروف معرفی شدهاست.وی با تاکید بر مظلومیت شهدای ناجا اذعان میدارد: شهدای ناجا واقعا مظلومند، بااینکه در شهادت در حوزه ناجا، بسته نیست و هرروز شاهد شهادت و پرپرشدن مردان حافظ امنیت کشورمان هستیم، نام و آوازهای از دلاورمردی آنها به گوشمان نمیرسد. شهید ستار فرید در کرج به شهادت رسید و خون پاکش، خیابان همین شهر را گلگون کرد اما آیا شما نامی از او در این شهر میبینید؟ شهید ستار فرید 7 ماه از دامادیش میگذشت او عکسهای دامادیش که در آتلیه بودند را ندید و باآرزوی دیدن فرزندش به شهادت رسید. او برای دفاع از ناموس این مردم جانش را از دست داد آیا مردم این شهر او را میشناسند.
از مظلومیت پلیس و نیروی انتظامی باید بگویم که در درگیریها اگر به جان و خانواده خود فکر کنند و اقدام نکنند به آنها تهمت رشوه میزنند و اگر اقدام کند و شهید شود، میگویند وظیفه پلیس است.
همسر شهید فرید با بیان اینکه میدانستم شغل همسرم پر از خطر است و امکان زخمی شدن جانبازی و حتی شهادت هم برایش وجود دارد و او را به حضرت ابوالفضل (ع) سپردهبودم، اضافه میکند؛ روزی که او به شهادت رسید من دلشوره عجیبی داشتم. به او تلفن می زدم خاموش بود. به منزل مادرش رفتم جمعیت را که دیدم بسیار نگران شدم در بین جمعیت به دنبال او میگشتم که یکی از اقوام به من گفت: او زخمی و در بیمارستان است. کمکم متوجه شدم که به شهادت رسیده است.
همسر شهید فرید در ادامه به خواسته قلبی همسرش اشاره و بیانمیکند که در روزهای اول آشنایی به من گفته بود که آرزوی قلبیاش شهادت است و از من خواسته بود که برای رسیدن به آرزویش دعا کنم و فقط اینکه او به آرزویش رسیده است، من را به آرامش میرساند.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار نوید شاهد که آیا راضی هستید فرزندتان در آینده به نیروی انتظامی بپیوندد، بیان میکند: اولین اسباب بازی که برای پسرم خریدم ماشین پلیس بود و دوست دارم که راه پدرش را برود. خودش میگوید که من یا پلیس نوپو میشوم یا اینکه خلبان هلی کوپتر ناجا. انشالله خداخودش نگهدار تنها یادگار همسرم باشد.
وی در پایان خواستهاش از مسئولان را اینگونه مطرح میکند که از مسئولان میخواهم بیشتر به فکر مردم باشند؛ مملکتی که برکت نظام و انقلابش از خون پاک شهداست و درمرزهای کشورش، جوانان ما جانشان را کف دستشان گذاشتهاند تا ذرهای از خاک وطن به دست دشمنان ایران نیفتد کمترین کاری که میشود کرد این است که خودمان به همدیگر رحم کنیم و در این وانفسای اقتصادی و سیاسی، شرایط زندگی را برای مردم کشورمان سختتر نکنیم. خداوند حافظ رهبر عزیزمان و مردم خوب کشورمان باشد. اللهم عجل لولیک الفرج.
گفتوگو از اباذری