من عاشق آزادی و مخالف زیر بار زور رفتن بودم
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید "غلامحسین داوریلنگرودی" که نام پدرش علیاکبر است سیزدهم آبان ماه 1328 در لنگرود به شهادت رسید. وی تحصیلاتش را تا فوق دیپلم ادامه داد. در وزارت بهداری کار میکرد. سرانجام در چهاردهم شهریور ماه 1360 به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای بازیدراز به خاک سپرده شد.
در ادامه متن وصیتنامه شهید "غلامحسین داوریلنگرودی" را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه اینجانب، غلامحسین داوری فرزند علیاکبر بیست و دوم آبان ماه 1359 به همسرم.
عاشق آزادی
مقدمه – همانطور که میدانی و در اوایل آشنایی با من متوجه شدی من عاشق آزادی و مخالف زیر بار زور تحت هر شرایطی بودم. در این رابطه فکر میکنم بلکه حتم دارم؛ خلقت انسان به استثناء موارد طبیعی از طرف خدای بزرگ چنین است. منتهی ظواهر فریبنده دنیا و در اثر تحریکاتی که از جانب هوی و هوس شیطان در بعضیها که آنهم کم و زیاد صورت میگیرد، البته این امر هم بحث مفصلی است که آن هم مسیری است که در آنها تاریکی داخل میشود، نهایت به بیراه میافتند و حتمی یکی از دلایل ازدواج خودم با تو این را میدانم که تا حدی که برایم تعریف کردی تو هم در این مسیر بودی و انشاءالله به آن معنی که خداوند بنحوی در من الهام کرد که آزادی و رهائی حقیقی چیست. بهلطف خودت تو را هم قرار دهد و تو شایسته حرکت در آن مسیر باشی بعد از ازدواج برحسب معمول با دید اسلامی که خداوند مدتی است در من الهام داشته بسیار احمقانه بود به خورد، خوراک، پوشاک، بچه، مسکن و غیره اهمیت بدهم چند سالی گذشت تا قیام قهرمانانه ملت ایران به رهبری امام بسیار عزیزم خمینی بزرگ که در همین جا باید بگویم:
مناجات
خدایا، به خداوندیت و به عظمت و شوکت و مقربان درگاهت و به رسولان تو و به حسین (ع) فنا شده در راه تو و احیاء کننده راه تو و آه و ناله یتیمان پدر از دست داده در راه تو و به بانوان شوهر شهید داده در راهت و به جوانان آغشته به خون برای احیاء مکتبت و ...سوگند الهی به دختر پیغمبر و به زینب بزرگ دختر فاطمه و به آه و ناله یتیمان مادر از دست داده در راهت و به صبر و شکیبایی شوهران زن شهید داده راه تو و به خواهران به خون خود آغشته برای احیاء مکتبت و....سوگند اگر مشیت تعلق میگیرد از این لحظه از باقی عمرم اگر هست و حداقل به دیگر همنوعان بیافزا و به عمر رهبر عزیزمان و نور دیده همه ملتهای مستضعف جهان اضافه نما که امیدها برای احیاء مکتب و هموارسازی قیام حضرت حجت (ع) به رهبری او داریم خدای یکه به نالههای شب تار در چاه و اشکهایی که خود یک دنیاحرف داشت که از آن دیدگان مبارک (ع) که دنیاها فروغ از آن تراوش میکند، سوگند را از من قبول کنی و دعایم را استجابت نمائی.
خدای را سپاس که عمری عطا فرمود و هدایتم ساخت تا با این قیام همگام باشم و حال در این کوران و اوجگیری انقلاب که تمام نیروهای شیطانی زمانه به عناوین و راههای مختلف نه تنها سر راه آن قرار دارند بلکه دائما" از راههای مختلف دست به نابودی آن دادند با همدیگر بسیج شوند. بر ماست که بهیاری آن و تلاش بکوشیم تا دراین رابطه فرد مفیدی باشیم و کمالات مطلق بپیوندیم و تا پیروزی باید تا قیامت شکر این نعمت بزرگ را بهجا بیاوریم.
وصیتی برای همسر
ناهید جان، از خدای بزرگ میخواهم که بهزودی آن قسمت از گامهایت را که شیطان بدان تو را نمیگذارد خالصانه در راه کمال قرار گیری به حق حضرت فاطمه (س) از تو دور سازد و تو خود بعد از نمازهایت از خدا بخواه که انشاءالله زودتر مستجاب خواهد شد که آنوقت است که به عظمت خلقت انسان خواهیبرد و خواهی دید که چقدر این دنیا در مقابل کمالات بعد از آن بیارزش و ناچیز است و حیف برای آدمی و صد افسوس که به بهای اندک و بسیار بچگانه این دنیا را انتخاب کند و در آن سر کند. طبق وظیفه و دستور شرع مقدس نکاتی را یادآور میشوم که بایستی بعد از جان به جان آفرین تسلیم کردنم تو به مورد اجراءگذاری و امیدوارم خدای بزرگ در این امر بسیار تا بسیار زیاد بهحق خودش یاریت کند.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره فرهنگی و تبلیغات