نوید شاهد - شهید"حیدر طرفه" از شهدای دوران دفاع مقدس است. از او دلنوشته‌ای به یادگار مانده است که در فراق هم‌رزمانش نوشته است. نوید شاهد البرز این دلنوشته را در سالروز شهادتش منتشر می‌کند.
حماسه

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید«حیدر طرفه» که نام پدرش«عبدالحسن» و مادرش«زکیه» است در هشتم آذر ماه 1343، در «کاظمین» چشم به جهان گشود. وی به عنوان پاسدار وظیفه پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و بعد از مجاهدت ها و دلاوریهای فراوان در منطقه عملیاتی غرب در حال ماموریت در سوم مرداد ماه 1366، به شهادت رسید و تربت پاک شهید در جوار «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن است.

در ادامه دلنوشته به یادگار مانده شهید "حیدر طرفه" را بخوانید.

«هرگز نمي‎ميرد شهيد پهنه عشق/ عاشق نباشد هر كه مي‌ترسد زميدان

شما بر بال سپيد كدام ملك نشستيد كه بي‌امان و شتابان به سوي معبود شتافتيد؟ شما جريان خون سرخ كدام شهيد را در وجودتان احساس كرديد كه رگهايتان را تحمل آن خون نبود. شما در نماز شب‌هايتان با خدا چه گفتيد كه معبود اين گونه زود پذيرفتتان. شما كدام شب امام عصر (عج) را زيارت كرديد و بر ما داستان آن ديدار را نگفتيد. شما خدايتان را با ديده بصيرت چگونه ديديد كه عاشقش شديد، شما چه كرديد كه خدا عاشقتان شد و به حضورتان پذيرفت؟ شما قطرات اشك هايتان را پاي كدام بذر ريختيد كه لاله شهادت را به اين سرعت بارور كرديد.

نمي دانم شما اسماعيل‌هايتان را در آستان معبود قرباني كرديد يا كه خود اسماعيل بوديد كه جان بر كف به كوي دوست شتافتيد تا فداي محبت شديد. بلند باد نامتان! بزرگ باد حماسه تان! جاويد باد يادتان! هنوز زمزمه داوودي تان در گوشم است. آن شب كه در سجده خونينتان مهدي(عج)را صدا زديد، مگر نه اين كه در پايان هم، در آن شب وصل و ديدار مهدي(عج) سرتان را به زانو گرفت؟مهدي فاطمه(ع) به شما چه گفت كه شوقتان را به رفتن افزود و بي‌قرار هجرتتان كرد. پاسخم را بدهيد. اي شهيدان نگذاريد سؤال‌هايم بي جواب بماند. البته كه جواب‌ها روشن است. مي‌دانم چه گفتيد و مي‌دانم چه خوانديد، مي‌دانم چه ديديد، مي دانم كجا رفتيد، مي‌دانم در كجاييد. شما رفتيد و ما را لياقت رفتن نبود، عاشق كجا و عاشق كجا شنيدن كجا و ديدن كجا، در آخرين دعاي كميلي كه با هم خوانديم در اشكتان آينه‌اي بود شهيد نما، كف خيس سنگر عطر خويش را مديون گريههاي شماست و جبهه در معنويت خويش وامدار روح عرفاني شماست. اي عارفان مسلح، شما به فرموده علي (ع) بصيرت‌هاي خود را بر سلاح هاي خويش نشانديد و باطل را نشانه رفتيد اگر چه تركش كينه، كينه توزان بعثي سر و سينه هايتان را شكافت و دريد.

از نجواي شبانه‌تان معلوم بود كه مسافريد از التهاب مناجاتتان روشن بود كه مهاجريد،از شوق شب حمله‌تان پيدا بود كه شهيديد. آن شب، شب جمعه، شب دعا، دعا تمام شده بود ولي شما همچنان گريه ميكرديد، خيلي ها رفته بودند و شما همچنان در آن سنگر بزرگ مانده بوديد، منتظر امضاء بوديد. امشب شهادتنامه عشاق امضاءمي شود. شما شهادت طلب بوديد و برگه شهادت در دستتان و ما يك شوق شهادت داشتيم. اما ما را سعادت نبود و به آن محضر راه ندادند شايد هنوز به خلوص و اخلاص نرسيده بوديم آخرين شب جمعه بود، شب دعاي كميل مي‌خوانديم «يا رب ارحم ضعف بدني و رقته جلدي» و گريه مي كرديدو مي خوانديد: «صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِرَاقِكَ» و دردمندانه و پر سوز ناله مي كرديد. اربعين شما، اربعين حسين هاست، اربعين علي‌اكبر هاست، اربعين شهدا كلاس آموزش است، نام شهيد جاويد است. حماسه شهيد ماندگار است. ما نام مقدس و ياد معطرشان را بر برگ‌برگ درختان خواهيم نوشت. ما خاطره عزيزتان را در لحظه لحظه عمرمان زنده نگاه خواهيم داشت تا وقتي كه باشيم شايد ما هم به زودي به شما بپيونديم.»


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده