ائمه چه زمانی ما را شفاعت میکنند
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «حسن قاسمينژاد»، یکم فروردين 1345در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. پدرش احمد (فوت 1360) و مادرش نرجس مهين تاج نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. كارمند سازمان صدا و سيما بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. یکم مرداد 1367 در شلمچه با اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در امامزاده طاهر زادگاهش واقع است.
نامه به یادگار مانده شهید «حسن قاسمینژاد» را در ادامه بخوانید.
به نام او كه همتایی در جهان هستي ندارد و همه چيز در روي زمين و همه عالم در برابر آن خاضع است. او الله مقتدري است كه قدرت بر همه چيز دارد. گردش فلك و تحولات و دگرگونیها به يد قدرت اوست. او صبوح است و قدوس و ما بايد برای اين همه جلال و عظمتش و اين همه الطاف و كرامات كه در حق ما جاري داشته است.
او را سپاس و شكر گوئيم و هميشه ذكر او را بگوئيم و ياد او كنيم و عبادتش كنيم براي اينكه او شايسته عبادت و پرستش و شكرگزاري است و تازه براي اينكه او به ما حال اين را ميدهد كه سپاس بگوئيم، براي همين هم او را بايد شكر كنيم چون ما كه از خودمان چيزي نداريم هر چه هست، از آن اوست و اوست كه حالها را دگرگون ميسازد و ما بايد از او بخواهيم كه حال ما را به نحو احسن و به حال خوب كه بتوانيم در صراطش قدم برداريم، عطا فرمایيد. انشاءالله.
ضمن عرض ارادت و سلام بر تنها كساني كه آنها اميد داريم كه شفاعت ما را بكنند به روز جزا كه چهارده معصوم ميباشند كه ائمه هم زماني شفاعت ميكنند كه واقعاً شيعه آنها باشيم و حق آنها را بشناسيم و بفهميم كه آنها براي چه در اين دنيا اين همه مظلوم واقع شدند و از جانب حكام زمانه مورد ظلم و ستم قرار گرفتند و زندانهاي طولاني را تحمل كردند در ميدان نبرد و در محراب عبادت و در حال مصاف عملي و علمي توسط شمشير زهر آلود به شهادت رسيدند، همه اش براي اين بود كه زحمات جدشان رسول اكرم به هدر نرود و اسلام ناب زنده بماند و حاكم اسلام شناس واقعي و خدائي بر مردم حكومت كند يعني كساني مثل خود ائمه و يا رهرو واقعي آنان كه در زمان ما و در حال حاضر آن شخص پرعظمت كه بهحق پيرو ائمه و فرزند زهراي مرضيه است. امام خميني (ره) ميباشد پيام او پيام حسين (ع) است و دشمن او دشمن حسين (ع) است و ما خدا را شكر ميكنيم كه خميني رهبري عاليقدر داريم و از خدا ميخواهم كه بر دشمنانش اگر قابل هدايت نمي باشند، محو و نابود گردند.
ضمن عرض سلام به حضور و محضر پر ارزش مادر ارجمندم و برادر بزرگم آقاي بهرام و برادر بزرگ و گراميم آقاي عوض آقا و خواهر محبوبه امسياره خانم و زن برادر خوب و مؤمنهام خانم مليحه و برادر عزيز و نور چشمم حسين آقا و علي آقا و محمد آقا و آقاي مرتضي و مجتبي و فاطمه اين دومين خواهر خوبم و زهرا و طاهره اين عزيزان كه همگي مورد علاقه و محبت اين بنده حقير ميباشند و همه را دوست دارم بي چيز و شرط باري اگر از روي لطف و كرم خواستار جوياي حال حقير باشيد؛ بحمد و ثناي الهي حال من بسيار خوب است و الان كه نامه مي نويسم روز سه شنبه مورخ چهاردهم اردیبهشت 1367 است و بنده جايي هستم كه خيلي با صفاست؛ يك حفرهاي است داخل سنگهاي اين كوهها و من اينجا درس ميخوانم و اگر در "آق تپه" دنيا را بههم ميزديم يك همچنين جايي براي درس خواندن پيدا نميكردم بالاخره خدا را شكر ميكنم ضمناً پيروزي رزمندگان اسلام را در جبهههاي جنوب و شلمچه تبريك عرض ميكنم ما هم مثل شما از راديو اخبار را ميشنويم. ضمناَاين هشتمين نامهاي است كه برايتان مينويسم و دو تا نامه از شما بهدست من رسيده مرحمت كنيد نامههايي كه بنده مي فرستم، نگهداري كنيد و گم نكنيد. ( والسلام)
اگر دائي اسد به مرخصي آمده وبه ده رفته براي من در جواب نامه بنويسيد و به تمامي فاميلها و دوستان و همسايه ها و خصوصاً عزيزان بسيج سلام برسانيد.
ارادتمند شما حسن قاسمینژاد
بیست و چهارم خرداد ماه 1367
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری