«ملاک پیروزی» از منظر شهید «معدنی»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «رجبعلی معدني»، فروردین 1342 ، در روستاي هیو از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش احمد، کارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. او نیز کارگري ميکرد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیستودوم فروردین 1362، در فکه توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.
متن نامه به یادگار مانده «شهید معدنی» را در ادامه میخوانید.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
کسی که امید دارد به ملاقات پروردگارش پس باید کار شایسته کند و کسی را در پرستش شریک خداوند قرار ندهد.
با درود فراوان به امام امت و با سلام و درود بر رزمندگان اسلام که در جبهههای حق علیه باطل در نبردند و درود بیکران به ارواح پاک شهیدان شهیدانی که با خون پاکشان درخت انقلاب را آبیاری کردند و سلام و درود بر شما ای عزیزان پدر و مادر و برادران و خواهر عزیزم امیدوارم که در جوار رحمت الهی شاد و خرم باشید و امیدوارم که همچون گذشته دعا کنید این امام عزیز و ... هر روز رزمندگان اسلام به پیروزی میرسند و اگر این سلاح را ملاک قرار دهیم، عراق بیشتر از ما سلاح جنگی دارد اماچرا هر روز پا به فرار میگذارند؟! برای اینکه ایمان در انها وجود ندارد و با یک «الله اکبر» گفتن همه پا به فرار میگذارند.
بله، پدر و مادرجان، من که این نامه را مینویسم در سنگر هستم و سنگری که قبلا در دست عراق بود و رزمندگان اسلام انجا را فتح کردند و ما فعلا از خط انقدر فاصله نداریم ولی به دلیل اینکه در حال حاضر به ما نیاز ندارند ما را به خط نمی برند چونکه به یاری خدا خیلی نیرو است و تا چشم کار می کند نیرو است و ما را به جای اولی که همان پادگان دو کوهه است، بر میگردانند و به ما قول دادند که تا چند روز دیگر شما را به خط میبریم به این دلیل هم اینکه..... و سنگری هست که مثل تونل میماند ما فعلا تا 10 یا 15 روز در پادگان میتوانید نامه بفرستید و در نامه که من در امتحانات قبول شدم و اگر هم نمیدانید به اموزش و پرورش بروید و انجا بپرسید. هر که آن امتحانات کجا و این امتحانات کجا ؟ من خودم فکر می کنم که خداوند امتحان از ما گرفته است و ما قبول شدیم چون با این کارها بندگانش را ازمایش میکند.
و در اخر از شما تقاضا دارم که سلام مرا به تمام فامیلها برسانید مخصوصا به مهدی و حبیب بگویید که برای من نامه بفرستند.
ضمنا من ادرس انها را ندارم تا برایشان نامه بدهم و شما را به خداوند تبارک و تعالی میسپارم.
خداحافظ شما
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
تاریخ بیست و پنجم بهمن ماه 1361