جنگ بزرگ
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «سعید رحمانيمورودي»، چهارم فروردين 1345 در شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش صفر، راننده بود و مادرش بتول نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درسخواند. از سوي سپاه پاسداران در جبهه حضور يافت. یکم اسفند 1364 در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به پهلو، شهيد شد. پیکر وي را در امامزاده عبدالله زادگاهش به خاك سپردند.
آنچه در ادامه میخوانید نامۀ به یادگار مانده از شهید «سعید رحمانی» است.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی (ره) را نگهدار.
خرمشهر ما امدهایم .کربلا ما امدهایم. قدس خواهیم امد.
به نام خداوند متعال
سلام بر شهیدان و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و خار چشم دشمنان اسلام نامهام را اغاز میکنم:
سلام بر برادر عزیزم، عرض سلام دارم پس از عرض سلام سلامتی شما را خواهانم و اگر از احوالات اینجانب، برادرت سعید خواسته باشی به لطف خداوند منان خوب و سرحال هستم و هیچگونه نگرانی ندارم.
صادق از طرف من به مامان بابا احمد محمد فاطمه سلام برسان.
صادق اگر از جبهه خبری میخواهی، این است که جبههها همانطور که بر علیه دشمنان بعثی میجنگند همانطور هم به کار خود ادامه میدهد. صادق من امتحان دادهام اما هنوز جواب ان اعلام نشده است. صادق کار من درست شده است و اگر خدا بخواهد چند روزی میخواهم مرخصی بگیرم و ان چند روز معلوم نیست کی مرخصی میدهند.
صادق نوار در این جا با کرج خیلی فرق نمی کند و از طرف من با عمه و خانواده او سلام برسان و به دایی و عمو و زن دایی و زن عمو و خاله و عمو حسین و ننه و مشهدی ... سلام برسان و بگو حال من خوب است و تمام اشنایان و دوستان و فامیلها سلام برسان
دیگر عرضی ندارم. خداحافظ
این نامه را در موقعی مینویسم که چند لحظه پیش یک نفر را با تیر زدهاند و امکان دارد که شهید بشود. صادق اگر خبر از جبهه می خواهی این است که در این جا به غیر از جنگ خبر دیگری نیست و باید تو درس خودت را ادامه بدهی تا بتوانی یک جنگ بزرگ با درس خواندنت کرده باشی و فعلا در این جا به درد تو نمیخورد بلکه فقط مدرسه است که به درد تو میخورد و این مسئله را برای این گفتم که ناراحت هستم و نامه خوبی نتوانستم بنویسم نامه شما در مورخه پنجم دیماه 1364 به دست من رسید.
مرگ بر امریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر صدام ضد اسلام، مرگ بر منافق، مرگ بر فرانسه
شهید قلب تاریخ است.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری