نامه سرباز ارتشی: پدر دومی چون ارتش دارم!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهيد «احمد ولي» فرزند غلامعلي در بیست و هفتم شهریور ماه 1342 در تهران از يك خانواده مذهبي و معتقد به دين اسلام ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي خويش را در آغوش گرم مادري مؤمنه و دلسوز و پدري زحمتكش و فداكار سپري کرد تا اينكه به 7 سالگي رسيد و جهت كسب دانش و معرفت به مدرسه رفت و تحصيلات خود را يكي پس از ديگري پشت سرگذاشت و موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشته اقتصاد شد.
او بعد از اخذ مدرك ديپلم وارد نيروي هوايي ارتش شد و در آنجا آموزش ديد و در چهار سالگی بزرگترين سرمايه معنوی زندگياش را كه مادرش بود از دست داد و همراه پدر و برادر خود زندگي ميكرده و با شروع جنگ او نيز از طريق نيروي هوايي ارتش به خدمت سربازي اعزام شد.
او که سرباز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بوده راهي مناطق جنگي شد و هفدهم آذر ماه 1365 در حين پدافند از منطقه «تلهزنگ» دزفول با اصابت راكت هواپيما دشمن بعثي به شهادت نائل شد.
نامه به یادگار مانده شهید « احمد ولی» را در ادامه مطلب میخوانید.
پدر بزرگوارم و برادر عزیزم سلام،
بهنام خداوندی که بار مسئولیت انسان بودن را به بشر ارزانی کرد و به امتی که از عهده مسئولیتی چنین عظیم برامد. پدر عزیزم! خیلی دلم برای شما تنگ شده از بس که نشستم و منتظر نامه این و ان شدم، خسته شدم. حتی یک کاغد دو سانتی که بویی از نامه برده باشد به دستم نرسید. اخر خودم استین را بالا زدم و نتیجهاش ان است که رو به رویتان میبینید. خوب یادم رفت، احوالپرسی کنم. هر چند که دیگر دیر شده چون مربوط به اول نامه میشود. بگو حال بچهها چطور است. از همین الان منتظر روزی هستم که بزرگ شوند و دست انها را بگیرم و به پارک ببرم و برای انها بستنی و بادکنک بخرم. از طرف من همه انها را ببوس. به حسن اقا و زهرا و علی سلام برسان. به پری و مهدی سلام برسان. به همه فامیل سلام برسان.
پدر جان! اینجا ناراحت من نباش چون جای من خوب است چون پدر دومی چون ارتش دارم. غذای صبح و ظهر و شب و همینطور ماهیانه مبلغی به من میدهند؟ اینجا با دوستان خوش میگذرد. فقط دو نگرانی دارم؛ یکی شما و یکی دیگر برای امام خمینی(ره) از شما خواهش میکنم که هم امام را و هم هر چه امام گفت، گوش دهید و عمل کنید و مبادا گول منافقین و دشمنان را بخورید که امام علی (ع) در خطبه 185 نهج البلاغه منافقین میفرماید: «ای بندگان خدا، شما را به تقوا و پرهیزکاری دعوت میکنم و از منافقان بر حذر میدارم زیرا انها گمراه و گمراه کنندهاند و خطاکار و خطااندازند و به رنگهای گوناگون بیرون میایند و به زبانهای متعدد خودنمایی میکنند و از هر وسیلهای برای فریفتن و در هم شکستن شما استفاده میکنند و در کمینگاهی به کمین شما نشستهاند و بدباطن و خوش ظاهرند و در نهان برای فریب مردم گام برمیدارند»
پدر جان! خداوند به ما سعادت زیادی داده که در سایه انسانی چون امام خمینی(ره) زندگی میکنیم برای سلامتی امام و پیروزی انقلاب دعا کنید میبخشید که سرتان را به درد اوردم.
خواهشمند است مرا ببخشید دیگر هم وقت نهار است باید بروم.
به همه سلام برسان.
خداحافظ
فرزندت احمد
بیست و دوم مهرماه 1365
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری