شرح دلاوریهای شهید در نامهای برای مادر
نوید شاهد البرز؛ شهید «فتحالله فلاحپور» نهم آبان ماه 1339، در روستاي چندار از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنيا آمد .پدرش محمدتقي و مادرش خمارسلطان نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار درجبهه حضور يافت. شانزدهم خرداد ،1360با سمت فرمانده دسته در سرپل ذهاب توسط نيروهاي عراقي با اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
نامه های به یادگار مانده از شهید «فتح الله فلاحپور» را در ادامه مطلب میآوریم:
بسمه تعالی
سلام گرم مرا در میان خمپاره و در میان رگبار تیر و آتش بپذیرید.
از خداوند متعال سلامتی شما را خواهانم و آرزوی پیروزی شما را مینمایم دلم برای همه شما تنگ شده، مخصوصا برای بچهها، عوض من مهدی را ببوسید.
ما یک شب سه نفر برای مینگذاری انتخاب شدیم و حرکت بهسوی دشمن کردیم. سه ساعت راه و بعد به مرز رسیدیم. ساعت یک نصفه شب بود از مرز گذشتیم، به جادهای که آنها از آنجا رفت و آمد میکردند، رسیدیم. بدون ترس مین ها را کار گذاشتیم. بعد از تمام شدن، عراقیها متوجه ما شدند و بهطرف ما تیراندازی کردند. آنها فکر میکردند که ما خیلی زیاد هستیم و به همین دلیل در میان سنگرها به ما تیراندازی میکردند.
در این موقع یک تیر به سینه دوستم خورد و به زمین افتاد.
او میگفت: شما بروید ولی من آن را با هزار مکافات در میان لجن آب و در آن سرمای سخت به مقصد رساندم، بعد ابوشریف خیلی از ما تشکر کرد. بعد بچهها یکی یکی ما را بوسیدند. در اثر همین مینگذاری ما چهارنفربر منفجر شدند که در حدود 80 نفر نابود شدند.
فردای آن روز که دوستم در بیمارستان کرمانشاه بود، شهید شد.
اما این روز که ما به اینجا آمدهایم حدود 16 نفر زخمی و 8 نفر شهید شدند.
خداحافظ تا نامه دیگری.
آدرس من این است:
سر پل ذهاب ـ پادگان ابوذر ـ سپاه پاسداران گردان پنج ـ گروهان یک
فتح الله فلاح پور.
بچه ها برایم نامه بدهید. پنجم آذر ماه 1359
*******
خدمت خانواده عزیزم سلام عرض میکنم.
مادر عزیزم، من به شما خیلی بیاحترامی کردهام از شما میخواهم که مرا ببخشید و به من افتخار کنید همچنین پدرم و بقیه.
ما الان در سرپل ذهاب هستیم و خمپاره مثل باران بر سر ما میآید. دیروز یک خمپاره در پنج قدمی ما به زمین خورد و منفجر نشد و من با چشم خودم همکاری خدا را دیدم از آن به بعد من دیگر از کشته شدن ترسی ندارم، همیشه در موقع حمله اول از همه هستم.
من شبها خمپاره میزنم و روزها آرپی جی 7 و یا با تیربار کار میکنم در مواقع شبیخون با نارنجک و ژ3 کار میکنیم تا این وقت که به شما نامه مینویسم یک نفربر و یک جیپ دشمن را از بین بردهام.
دیگر عرضی ندارم تا نامه بعدی شما را به خدا میسپارم خداحافظ. درود بر خمینی جواب نامه را حتما بدهید.
فتح الله فلاح پور سی ام آبان 1359
آزاد کردن قصرشیرین را به ما واگذار کردندو راز حمله را به ما نگفتند.
جواب نامه را به آدرس سرپل ذهاب پادگان ابوذر گردان پنج گروهان 1 فتح الله فلاح پور بدهید.
دلم برای بچه ها تنگ شده و همه برایم نامه بدهید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری