نگاهی به زندگی و کلام طیبه فاتح فتح المبین؛ شهید«مجتبی عباسی»
چهارشنبه, ۰۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۴
برادران و خواهران شما هيچگونه ترس و واهمـهاى از دشمن جهـانخوار نداشته باشيد كه بـرادران شما درجبهـه ها زخمى و كشته مىشوند، براى چه؟ براى خاطر اينكه شما عزيزان راحتتر زندگىكنيد،براى اين درجبهه هاحسين وار كشته مىشوندكه مملكـت ماحفظ بشود، ناموسما حفظ بشود،آب و خاك و قرآن كريـمحفظ بشود.
نوید شاهد البرز؛ شهيد «مجتبي عباسي» در سال 1342، در مردآباد كرج در خانوادهاي روستايي و كشاورز ديده به جهان گشود و دوران كودكي خود را در آغوش خانوادهاي زحمتكش سپري نمود و در سن هفت سالگي وارد دبستان شد و تحصيل خويش را تا كلاس سوم راهنمايي ادامه داد. وی بعد از ان برای ياري رساندن نزد پدر شتافت و در كشاورزي همراه او شده و در دوران انقلاب او نيز همانند ديگر همسالانش در اكثر راهپيماييها و تظاهرات شركت مينمود و پس از پيروزي انقلاب نيز به فعاليت خويش ادامه داد و با تشكيل بسيج به عضويت آن درآمد و به مبارزه خويش با منافقين و ضد انقلابيون ادامه داد و پس از شروع جنگ تحميلي پس از طي دورههاي آموزشي لازم همراه با دوستان خويش به جبهههاي جنگ حق عليه باطل اعزام شد و با اينكه برادرش در جبهه به اسارت دشمن درآمده بود، او نيز به جبهه شتافت تا اسلحه برادر را بردارد و سنگر او را پر كند.
وی سرانجام بعد از مجاهدت های فراوان در عمليات فتحالمبين شركت كرد و پس از رزمي بيامان با دشمنان كافر در جبهه رقابيه در تاريخ اول فروردین ماه 1361، به ديدار حق شتافت و به درجه رفيع شهادت نائل گردد. تربت پاک شهید در بی بی سکینه کرج نمادی از ایثارو استقامت در راه وطن است.
فرازی از وصیت نامه شهید «مجتبی عباسی» را در ادامه می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب «مجتبى عباسى» فرزند مرحوم حاج «محمود عباسى« داراى شناسنامه بشماره (1102)كه به يـارى الله به نداى امام عزيزمان خمينى(ره) قهرمان لبيك گفته، به جبهـه حق عليـه باطل مـىروم تا ان شاءالله اول الله و دوم بايـارى ديـگر برادران رزمندهمـان ريشــه كفر و نفـاق و لشكريان كفر را ازميهـن اسلامى عزيزمان بكنيم و به هرنحـوى كه شده بايـداين را به عرض مـردم شهيد پرور ايران برسانم.
برادران و خواهران شما هيچگونه ترس و واهمـهاى از دشمن جهـانخوار نداشته باشيد كه بـرادران شما درجبهـه ها زخمى و كشته مىشوند، براى چه؟ براى خاطر اينكه شما عزيزان راحتتر زندگىكنيد،براى اين درجبهه هاحسين وار كشته مىشوندكه مملكـت ماحفظ بشود، ناموسما حفظ بشود،آب و خاك و قرآن كريـمحفظ بشود،پس برادران و خواهـران شما هستيد كه پاسـدارنده خون پاك شهدايـى كه انتخاب كرده بودند آنقدرجنگيـدهاند تا به فيضخود رسيـدند، هستید و شما عزيـزان هم به نداى امـام امـت لبيك گفته و حسيـنوار برعليـه دشمن دين قيام كنيد و حسيـن وار بجنگيـد و حسيـن واركشتـه بشويد تاانقلاب اسلامى رابثـمربرسانيـد، بفرموده امام عزيزمـان ماچه بكشيم و چه كشتـه بشويم، پيروزيم و من ازملت قهرمان تقاضـادارمكه امـام امت را تنها نگذارند و تا آخر يار و ياور امام باشند.
بارى اينجانب بنده اول ازبرادرم مصطفى كه بجاى يك پدربه خانواده ماهست و برادرعزيزم مرتضى كـه به دست عراقيها اسير هست، محمد و خواهرانم خديجه و زهرا و رقيه، من از اينها تقاضـا دارم كه مـن شهيدشـدم درانظارمردم بـراى من گريه نكننـد.
چون هـم دوست داريـم و هـم دشمـن، دوست ناراحت بود و دشمـن شادبشـود و جنـازه من را باخوشحالـى تشييـع كنند و مـن از برادرانم تقاضامىكنم اگرمن شهيدشدم يك قطعه ازعكسهاى من را به بيت مقدس امام عزيزمان ببرنـدو نشان بدهند و بـه عرض امام برسانندكه اين شهيددر وصيت نامه وصيت كرده كه به امام عزيزبگوييدكه در روز قيامت ما را ازشفاعت خودشـان دور نسازند.
سربازم ،سربازم سنگرمنكربلاست، رهبرمن روح الله است بقيةالله ،بقيةالله
والسـلام عليكـم ورحمـةاللـه «مجتـبـى عباسـى »
در تاريخ پنجم اسفند ماه 1360
اينجانب «مجتبى عباسى» فرزند مرحوم حاج «محمود عباسى« داراى شناسنامه بشماره (1102)كه به يـارى الله به نداى امام عزيزمان خمينى(ره) قهرمان لبيك گفته، به جبهـه حق عليـه باطل مـىروم تا ان شاءالله اول الله و دوم بايـارى ديـگر برادران رزمندهمـان ريشــه كفر و نفـاق و لشكريان كفر را ازميهـن اسلامى عزيزمان بكنيم و به هرنحـوى كه شده بايـداين را به عرض مـردم شهيد پرور ايران برسانم.
برادران و خواهران شما هيچگونه ترس و واهمـهاى از دشمن جهـانخوار نداشته باشيد كه بـرادران شما درجبهـه ها زخمى و كشته مىشوند، براى چه؟ براى خاطر اينكه شما عزيزان راحتتر زندگىكنيد،براى اين درجبهه هاحسين وار كشته مىشوندكه مملكـت ماحفظ بشود، ناموسما حفظ بشود،آب و خاك و قرآن كريـمحفظ بشود،پس برادران و خواهـران شما هستيد كه پاسـدارنده خون پاك شهدايـى كه انتخاب كرده بودند آنقدرجنگيـدهاند تا به فيضخود رسيـدند، هستید و شما عزيـزان هم به نداى امـام امـت لبيك گفته و حسيـنوار برعليـه دشمن دين قيام كنيد و حسيـن وار بجنگيـد و حسيـن واركشتـه بشويد تاانقلاب اسلامى رابثـمربرسانيـد، بفرموده امام عزيزمـان ماچه بكشيم و چه كشتـه بشويم، پيروزيم و من ازملت قهرمان تقاضـادارمكه امـام امت را تنها نگذارند و تا آخر يار و ياور امام باشند.
بارى اينجانب بنده اول ازبرادرم مصطفى كه بجاى يك پدربه خانواده ماهست و برادرعزيزم مرتضى كـه به دست عراقيها اسير هست، محمد و خواهرانم خديجه و زهرا و رقيه، من از اينها تقاضـا دارم كه مـن شهيدشـدم درانظارمردم بـراى من گريه نكننـد.
چون هـم دوست داريـم و هـم دشمـن، دوست ناراحت بود و دشمـن شادبشـود و جنـازه من را باخوشحالـى تشييـع كنند و مـن از برادرانم تقاضامىكنم اگرمن شهيدشدم يك قطعه ازعكسهاى من را به بيت مقدس امام عزيزمان ببرنـدو نشان بدهند و بـه عرض امام برسانندكه اين شهيددر وصيت نامه وصيت كرده كه به امام عزيزبگوييدكه در روز قيامت ما را ازشفاعت خودشـان دور نسازند.
سربازم ،سربازم سنگرمنكربلاست، رهبرمن روح الله است بقيةالله ،بقيةالله
والسـلام عليكـم ورحمـةاللـه «مجتـبـى عباسـى »
در تاريخ پنجم اسفند ماه 1360
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما