در سی و پنجمین سالروز شهادت منتشر می شود؛
این وحدت یک شمشیر بسیار برنده و تیز است که شما در مبارزه با دشمن باید آن را به کار گیرد.
انتخابی آگاهانه

نوید شاهد البرز؛ شهید «ستار یکه‌زارع» سال 1345، در روستای «حسن بکول» در منطقه «ساوجبلاغ» دیده به جهان گشود.

او از افراد مومن و متعهد بود و تحصیلاتش را تا پایه سوم راهنمایی ادامه داد. پس از آن نیز به یاری خانواده شتافت . وی در سنین نوجوانی و جوانی در کنار پدر به کشاورزی مشغول بود و در راه تامین معاش خانواده خویش همواره می کوشید و تکیه گاه خانواده بود.

تا اینکه آتش جنگ تحمیلی در مرزهای ارزشمند میهن اسلامی ما به دستان سلطه طلب اجانب شعله ور شد و جوانان این مرز و بوم، صف به صف بر پای ایستادند تا عزت و اقتدار اسلام و مسلمین را به اثبات رسانند.

او نیز از جوانان غیرتمند ایران اسلامی بود که در هنگام ضرورت، دین و حیثیت ملی خویش را بر خانواده و خویشان ترجیح داد و گام در راه نبرد نهاد و در جبهه های جنگ حاضر شد و مردانه جنگید و تا آخرین قطره خون در راه اسلام فداکاری کرد.

شهید در جمع سپاهیان و بسیجیان سرافراز به جبهه اعزام شد و پس از مدت سه ماه نبرد با دشمن متجاوز، سرانجام در تاریخ یازدهم اسفند ماه سال 1362، در منطقه جزیره مجنون، به لقاء الله پیوست. پیکر مطهرش در منطقه جنگی مفقود شد و نام بلندش در زمره شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس، سرمه چشم آزادی خواهان حق طلبان گردید و مایه فخر ایران و اسلام شد.

وصیت نامه شهید «ستار‌ یکه‌زارع» را در ادامه مطلب می آوریم؛

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود به یگانه منجی عالم بشریت و پایان دهنده رسالت پیامبران خاتم الانبیا محمد رسول الله و ائمه اطهار و با سلام به آخرین سلاله پاک امامان حضرت حجت ابن الحسن(ع) این عدل گسترده و کفر بر افکن جهان و نائب بر حقش امام خمینی .

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون .»

باری اگر خدا تفضلی کرد و این هدیه گران مایه یعنی شهادت را نصیب من نمود و من موفق به معامله این جان بی قابلم با خدا شدم چند جمله وصیتی دارم که برای ملت عزیزم ذکر می کنم اول جمله سلام است که هیچ چیزی برتر از سلام نمی باشد و سلام به شما ملت و سلام به پدر و مادرم وصیتم به شما عزیزان این است که تا سرحد جان از ولایت فقیه حمایت کنید که حمایت از ولایت فقیه اطاعت از امامان معصوم و اطاعت از پیامبر و سرانجام اطاعت از حق تعالی می باشد.

«یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم»

این آیه شریفه نشانگر این می باشد که چگونه اطاعت از ولایت فقیه اطاعت از خدا می شود و در بین نکته مهم ذکر آن در این جا لازم و ضروری است «وحدت» شما ملت گرامی است این وحدت یک شمشیر بسیار برنده و تیز است که شما در مبارزه با دشمن باید آن را به کار گیرد. همانا همین وحدت شما بود توانست سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی را سرنگون کند. خداوند در آیه بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا شما را به وحدتی ناگسستنی دعوت می کند. پس شما ای ملت قهرمان با وحدت عظیم به مبارزه با دشمنان خیزید و به مبارزه با توطئه های آنها بپردازید توطئه هایی که از همان اوایل انقلاب شکوهمند با آن روبرو شده و بعد از این روبرو خواهید شد و در این راه به یاری خداوند متعال برخیزید که خداوند می فرماید: ان تنصرالله ینصرکم و ثبت اقدامکم و در این راه از هیچ چیز بیم نداشته باشید و مطمئن باشید که بر همه توطئه های شیطان های انس و جن غلبه خواهید کرد چون خدا یار و یاور شما و دست خدا نیز نیرومندترین دست ها می باشد.

یدالله فوق ایدیهم دست خدا بالای تمام دست ها است. این راه که ما می رویم ادامه راه شهیدان که در خون هایش با ریختن راه را به ما نشان دادند. شهیدان صحرای بدر و کوههای بدر و کوههای احد در صدر اسلام و کربلای حسینی که در آنجا حسین ابن علی ره با عده قلیلی از یارانش که با کوهی از ایمان و به مبارزه با یزید پلید برخاستند.

حسینی که بعد از این که تمامی یارانش به شهادت رسیده بود ندای هل من ناصر ینصرنی این جمله که از حسین در قرن هایش گفت چه بود و به چه علت حسین ابن علی ندا را سر می دهد. او که تمام یارانش به شهادت رسیده بود حال به این جا می رسیم که حسین در صحرای خونبار کربلا چه کسانی را خواند او ما را که پس از 14 قرن بعد از او می آیم خواند و به ما آنچنان درسی داد که ما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرا خواند اکنون که فرزند حسین امام خمینی فریاد مظلومانه حسین را سر داد و ما را مبارزه با دشمنان خواندی ملت عزیز بدانید که این شهادت من یک انتخاب آگاهانه بوده و هیچ کس مرا در این راه اجبار نکرده بلکه عشق به کربلای حسینی بود که مرا به اینجا کشاند در پایان سخنی دارم با تو پدرم عزیزم زمانی که بر سر نعش من می آیی مبادا با دیدن من صبرت را از دست بدهی! بلکه صبور باش و بدان که من در این راه رستگار شده ام مادرم تو نیز مانند زینب باش بعد از مرگم پیامم را به دیگران برسان مبادا در مرگم بی صبری کنی.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده