نامه های شهید «ابراهیم بیگی» ؛
همسرم دنیا بال سفر است. ما انسان ها رهگذریم. در زیر سایه این درخت چندی بیش نخواهیم ایستاد.
نامه ای از فاو

نوید شاهد البرز؛ پاسدار شهید« ابراهیم بیگی» که نام پدرش «محمود» است در چهارم خرداد ماه 1339، در کرج چشم به جهان گشود. وی تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد و به عنوان پاسدار وارد سپاه شد و در دوران دفاع مقدس در سمت مسئول تاکتیک رزمی به جبهه حق علیه باطل شتافت و در اول اسفند ماه 1364، در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید. تربت پاکش در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

 نامه به یادگار مانده از پاسدار شهید «ابراهیم بیگی» را در ادامه می خوانیم:

نامه ای از فاو

نامه به یادگار مانده از «شهید ابراهیم بیگی» را در ادامه می خوانیم؛

«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة»

با سلام به امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و به شهدای گلگون کفن در سرتاسر جبهه های اسلامی در اقصاء نقاط جهان و به رزمندگان اسلام در کلیه جبهه های حق علیه باطل و به خانواده های شهدا و به جانبازان دلاور اسلام و به دیدگان امام در پشت جبهه.

باری همسر عزیزم! نامه پر مهر و محبت تو به دستم رسید و درد بی امان ما را درمان کردی. بی مهری به دنیا و در واقع پی بردن به حقیقت آن است. دنیایی که خداوند آن را و دل بستن آن را فریب خوانده و می فرماید:
 هرکسی که به آن دل ببندد، همانا ما آنقدر به او خواهیم داد تا غرق در تجملات آن شود ولی بشارت که در آخرت عذابی دردناک در انتظار اوست. علی(ع) می فرماید: آنان که به دنیا دل بسته اند، راه را مقصد پنداشته و خود را مشغول آن کرده اند و حدیث معروف که هم علی(ع) و هم پیغمبر خدا فرموده اند که: حب الدّنیا رأس کل خطیئة.
همسرم واقعاً که اینطور است. هرکس دل به این دنیا بست آخرت را از دست خواهد داد. حال دیگر مشکل کمتر شده. حالا دیگر درد مرا متوجه می شوی ولی من درد دیگری دارم. حال من مانند آن زن حامله ای است که منتظر به دنیا آمدن فرزندش هست و روز شماری می کند و هر روز که می گذرد التهاب بیشتری به او دست می دهد. من منتظرم که خداوند مرا ببرد، آنطور که دیگر شهدای عزیز رفته اند من منتظرم شهادتم و هر روز که می گذرد انگار به آن نزدیک می شوم. معلوم است حال انسان منتظر چگونه است. او نه دنیا بلکه به آخرت فکر می کند و دیگر دنیا و تجملاتش در او اثری ندارد. خداوندا ما را آنطور که شایسته خودش است ببرد. خدایا اگر چه در خود این را نمی بینم ولی به گذشت و مهربانیت معتقدم. همسرم دنیا مزرعه است و وسیله و سفره آخرت است.
راه است، پل است، باید گذشت تا لب گور است، از آن یک کفن و همسر و زن و فرزند، رساندن تا قبر و خاک کردن. این «عمل» است که با انسان همراه است، عمل. خداوندا ما را از صالحون قرار بده. آمین یا رب العالمین بنده ای که آرزوی بندگی خدا می کرد. والسلام بیگی


همسرم در مدت ازدواجمان نه اینکه حالا قدر تو را بدانم. من تو را به ظاهر شناخته و باطن تو که تمام کارهایت را برای رضای خدا می کردی یا بی خبر یا کم خبر بودم. تو خوب بودی ولی ما را نتوان که قدر تو را بدانیم. از خداوند برای تو اجر زنهای مؤمنه مانند سمیه، آسیه و غیره و همنشینی با زهرای اطهر را خواهانم. در این سفر فکر می کردم که هنوز دل به وسایل دنیا بستی که یکی از این دلبستگی ها دوستی و محبت به شوهر، به قدری که جایگزین دل بستن به حب خدا شده. انسان فکر می کند خطا نیست. بلکه ظاهراً اینطور است. انسان خود را قانع می کند که از وظایف زن است. در ذات زن است حب به شوهر. ولی انسان باید بیدار باشد غافل نشود. بسنجد که حب شوهر به وظایف شرعی همانا رفتن به جبهه و حفظ امر اسلام است پیشی نگیرد. احساسات انسان را سست نکند. همسرم با شنیدن اینکه از دنیا بریده به آخرت فکر می کنی بسی امید است. ولی باز افراط و تفریط در آن نشود. همسرم آمدن به جبهه برای تو در آنجاست. بزرگ کردن فرزند و تحمل دوری شوهر و تحمل مشقات در زندگی است. رسالت تو در مدرسه و هدایت آینده سازان و خدمت به اینان که گذشتگان به اینان ظلم کرده و آیندگان بی مهری و کوتاهی. همسرم اگر فساد در جامعه رشد می کند سرچشمه اش همین است که عرض کردم. پس وظیفه شما دوست شدن با بچه ها و محبت کردن به آنها و نشان دادن راه به آنان و شناساندن انقلاب به نونهالان است. همسرم اینکه اینگونه با تو برخورد داشته و دارم، نه اینکه حب تو در دل ما نیست، هست. ولی طریقه ظاهرسازی آن را نمی دانم. در ضمن و ترس از آن است که حب خدا تبدیل به همسر و فرزند شود. در هر صورت آرزوی موفقیت در راه خدا برای شما بالاخص برای خودم آرزو می کنم. سلام مرا به مادر برسان و بگو برایشان نامه نوشتم. همچنین برای مادر خودت و امیرخان سلام برسان و برای آنها نیز نامه نوشته ام. به ناصر و صدرالله سلام برسان. به حسین و معصوم نیز سلام برسان. در رابطه با سال پدرم هر چطور که می خواهند عمل کند ولی من به این زودی ها نمی توانم بیایم. در هر صورت اگر امکان باشد حتماً خواهم آمد. در رابطه با حقوق من فکر می کنم نیازی نباشد اگر نیازمند بودید در نامه بنویس تا فکری برای آن بکنم.  والسلام شوهر تو بیگی

***
بسم الله الرحمن الرحیم
«انّ الله مع الصابرین  الّهم اغفر لذنوب الّتی تغیّر النّعم»
با سلام و درود به امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و آیة الله منتظری(رییس مجلس خبرگان وقت). و به شهیدان گلگون کفن و راهیان نور در جبهه های حق علیه باطل. و به شما خانواده ها که با صبرتان و استقامت در جهادتان علیه کفر به دشمن ثابت کردید که از هیچ دریغ نکرده و در راه باریتعالی از جان و مال گذشتند. آری همسرم! امیدوارم که خداوند را در همه کارهایتان در رأس قرار داده باشید و جز به رضای الله نیاندیشید که همین بوده و آن را بکوشید حفظ کنید.
همسرم! دنیا مانند چاهی است که در آن افتاده و در این بین چوبی بوده که آن را گرفته تا به ته چاه نیافتند. وقتی به ته چاه نگاه می کند اژدهایی می بیند که دهان باز کرده تا این فرد را ببلعد و در کناری عسل ریخته شده که می بیند که زنبورهایی در آن رفت و شد دارند. در ضمن دو سه چوب را دو موش می خورند. این انسان می بیند که بعد از چندی به ته چاه افتاده و توسط اژدها بلعیده خواهد شد. گویند این دو موش یکی سفید که صبح است و دیگری سیاه که شب است و آن چوب عمر است که تمام شدنی است و اژدها مرگ است و آن عملها، شهوات دنیایی و چاه دنیایی بیش نیست.
همسرم دنیا بال سفر است. ما انسان ها رهگذریم. در زیر سایه این درخت چندی بیش نخواهیم ایستاد. پس چرا به فکر عاقبت نیافتیم. همسرم از اینکه نامه من به دست شما نرسیده نگران شدم ولی بنده شاید بیش از دو نامه برایتان نوشته ام. در ضمن هنوز نامه ای از شما به من نرسیده. خداوند جزای خیر بدرقه راهتان بکند. در خاتمه شما را به رضای الله سفارش می کنم. در تنهایی مطالعه بهترین دوست و نماز شب بهترین داروی دوری از آرزو های دور و دراز است. دیگر وقتی نیست. سلام به مادرتان و بچه ها و همچنین مادرم و بچه ها برسان. همچنین به مهدی عزیز.  همسرت ابراهیم بیگی 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده