ملت ما با چنگ و دندان از انقلاب دفاع خواهند کرد
نوید شاهد البرز: شهید«عباس حسینی» که نام پدرش اسکندر است در سال 1346، در کرج چشم به جهان گشود. وی در حالیکه محصل بود به جبهه حق علیه باطل رفت و در عملیات «والفجر هشت» بعد از رزمی بی امان و آزادسازی شهر بندری فاو در بیست و شش بهمن ماه 1364، به جرگه همرزمان شهیدش پیوست. تربت پاکش در گلزار شهدای چهارصد دستگاه نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
وصیت نامه شهید«عباس حسینی» را در ادامه مطلب می خوانید:
ای کسانیکه ایمان اورده اید ایا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک اخرت نجات بخشد، دلالت کنم. ان تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان اورید و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید، این کار اگر بدانید از هر تجارت برای شما بهتر است.
با درود و سلام بی پایان به پیشگاه مقدس و نورانی حضرت بقیة اله اعظم ولی عصر امام مهدی (عج)و نماینده به حق ایشان نور چشم عالم و بیدار کننده وجدانهای بخواب رفته و هدایتگر مستضعفین برای مبارزه با مستکبرین حضرت امام خمینی مدظله العالی.
و با درود به ارواح طیبه شهدای گرانقدر اسلام از اغاز تا کربلای حسینی بخصوص سید شهیدان ابا عبداله الحسین علیه السلام و از کربلای حسینی تا کربلای خمینی بالاخص سید شهیدان زمانه، شهید مظلوم بهشتی، شهیدانی که با هجرت از دنیای فانی به دنیای ابدی بار مسئولیت ما را بیشتر کردند. (ان شاءاله خداوند ما را در به مقصد رساند نه این کوله بار سنگین که حفاظت و حراست از اسلام و قران و امام و خون شهیدان هست. یاری فرماید:
و با سلامی دیگر خدمت خانواده های محترم شهدا اسرا مفقودین که به حق با صبر و حمایت قاطع از اسلام و امام و انقلاب چشم و چراغ این ملت شدند و عرصه را بر منافقان از خدا بی خبر تنگ نمودند.
و سلامی دیگر به رزمندگان ایثارگر و شجاع اسلام که با مقاومت در برابر کفر جهانی و متجاوزان بعثی و کوردل خواب خوش را از استکبار شرق و غرب و ایادی جنایتکارش ربودند.
خدایا! نمی دانم که در مقابل این لطفی که به من نموده ای و منتی که بر من گذارده ای و مرا در میان رزمندگان راهت و جانبازان طریقت اورده ای و توفیق خدمتگزاری به اسلام و دفاع از امت اسلام را به من عطا کردی، چگونه تو را سپاس گویم و شکر این نعمت عظیم را بجا اورم؟ در حالیکه زبانم قاصر است.
بارالها! نمی دانم ایا این منم که توفیق شرکت در جهاد با کفار را دارم و ایا این منم که توفیق حضور در این جو پر معنویت و سراسر اخلاص و ایثار جبهه را دارم .حقیقتا که ای خدا با وجود قلبی سیاه و پرگناه اصلا لیاقت امدن به این مکان مقدس که جایگاه مخلصین و مومنین هست، را ندارم معبودا! از تو می خواهم که در مقابل این همه لطف و اجانب به این بنده نالایق جان ناقابلم را به عنوان هدیه از من قبول فرمایی. چه زیباست با سر و روی خونین به دیدار یار رفتن و چه زیباست با بدنی تکه تکه همچون مولایمان امام حسین(ع) دست از این دنیا شستن و بسوی نور هجرت کردن.
امت اسلام :
لحظات لحظات حساس انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است. لحظاتی که انقلاب اسلامی ما احتیاج به پشتیبانی بیشتر و یاری و فداکاری بهتر دارد و در این موقعیت هرگونه سستی در اداء دینمان به ثمره خون هزاران شهید یعنی انقلاب اسلامی خیانت به اسلام است.
برادران به فرموده امام عزیزمان اسلام با خون رشد کرده است و لذا ما هم باید با خون ان را حفظ کنیم. همان کاری را که رززمندگان ایثارگر و شهادت طلب جبهه ما الان دارند ان را انجام می دهند. مگر خون ما از اباعبداله الحسین رنگین تر هست که نخواهیم خدای ناکرده در این مورد پیشتاز باشیم. عزیزان انقلاب اسلامی ما هم نظیر انقلاب امام حسین(ع) است. اگر جنگ را به امام حسین(ع) تحمیل کردند بر ما هم تحمیل کردند اگر در کربلا راه را بر امام حسین(ع) بستند تا از ارشاد و هدایت مردم و صدور اسلام جلوگیری کنند در این زمان هم با جنگ تحمیلی محاصره اقتصادی و انداختن منافقین کوردل و از خدا بی خبر به جان انقلاب اسلامی به خیال واهی خودشان خواستند که راه را بر صدور انقلاب و اسلام ببندند اما غافل از انکه تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول اله در جهان طنین نیافکنده مبارزه هستی و قادر هر کجای جهان مبارزه بر علیه مستکبرین هست ما هستیم.
اری! اگر در انجا هفتاد و دو تن یار امام را شهادت رساندند و بر روی پیکر انان و پیکر بی سر اقا امام حسین(ع) با اسبان تاختند، در اینجا نیز اصحاب امام را مظلومانه به شهادت رساندند و با بمب و موشک و تیر و ... به جان این امت افتادند ولی نمی دانستند که ملت ما با چنگ و دندان از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع خواهند کرد.
امت اسلام، این انقلاب نشات گرفته از انقلاب کربلاست و باید این انقلاب را حفظ کنیم تا انشاءاله انقلاب ما به انقلاب جهانی حضرت مهدی سلام اله علیه متصل شود و اکنون بدانید که طبق فرموده امام عزیزمان مسئله اصلی جنگ است و ما باید جنگ را سر لوحه همه امورمان قرار دهیم تا ان شاءاله به زودی دهان تجاوزگر خرد شود و حقانیت اسلام و انقلاب به امت جهانی ثابت شود.
برادران و خواهران باید بدانید ما مدیون خون
شهدایی هستیم که با دست خالی جلوی دشمن را گرفته و نگذاشتند دشمن وارد خاک ما شود
و اکنون بهترین موقع برای ادای وظیفه است. عزیزان توجه کنید که انان از جان و مال
خود گذشته تا من و شما با کمال آسایش و راحتی زندگی کنیم و آگاه باشید که باید
پاسدار خون انان باشیم و جوانان ما به این حرف امام گوش فرا دهند که فرمودند:
جوانان بروند و کار جنگ را یکسره کنند. ان شاءاله که شما با یاری و همیاری خود جنگ
را تا رفع کل فتنه از عالم ادامه خواهید داد و بدانید که اگر شما دین خدا را یاری می
کنید.
طبق گفته قران، خدا هم شما را یاری خواهد کرد و شما در دینتان ثابت قدم نگه خواهد داشت. عزیزان امت اسلام توجه کنید که در کنار شرکت در جهاد فی سبیل اله جهاد اکبر یعنی مبارزه با هوای نفس فراموش نشود. ان شاءاله که خداوند توفیق شرکت در هر دو جهاد را به همه ما عنایت فرماید و به عنوان حرف اخرم از شما می خواهم که همیشه گوش به فرمان امام باشید امام را تنها نگذارید و همیشه در کنار روحانیت متعهد و امام و اسلام باشید و بدانید که تمام سعی استکبار شرق و غرب دور کردن ملت از امام و روحانیت هست و اگر خدای نکرده دشمن در این کار خود موفق شود وای به حال ما انوقت است که باید فاتحه اسلام و انقلاب را بخوانیم هشیار باشید و مواظب کوردلانی باشید که می خواهند روحانیت متعهد به اسلام و انقلاب را تضعیف کنند که تضعیف روحانیت تضعیف اسلام هست انشاءاله که با حضور فعال در جبهه جنگ پشتیبانی از امام و روحانیت انقلاب ما به پیروزی نهایی خواهد رسید.
و حال چند کلمه ای با خانواده عزیزم
پدر عزیز و مادر مهربانم :
خوب می دانید که بیشتر از هر کس در جمعمان من شما را اذیت نموده و موجبات نارضایتی شما را فراهم کرده ام، از شما ملتمسانه می خواهم که مرا ببخشید. از این اشتباهات من که باعث رنجیدن شما می شد بگذرید و مرا عفو کنید تا در ان دنیا رو سیاه نباشم.
برادران و خواهران!
اگر خدای نکرده بر اثر غفلت و فراموشی از جانب من بی احترامی نسبت به شما صورت گرفته به خوبی خود مرا ببخشید، به پدر و مادر و برادران و خواهرانم چند وصیتی می کنم، امیدوارم که ان را گوش کنید و بکار ببندید:
1-راهی جز راه امام را نروید و همیشه گوش به فرمان او باشید و بدانید که اگر روزی شرق و غرب به شما کاری ندارند و توطئه ای بر علیه شما و انقلاب و اسلام انجام نمی دهند، انروز روزی هست که شما از خط امام بیرون امده و در خط دلخواه دشمنان افتاده اید.
2-قران را که بهار دلهاست بخوانید و ان را عمل کنید و همیشه در صفوف نماز جمعه و جماعات و دعای کمیل و توسل و... باشید و در کمک به انقلاب اسلامی و جنگ همیشه پیشتازباشید.
3- از رفتن من نگران نباشید زیرا هنوز 3 برادر دارم که جایم را پر کنند و سلاح به زمین افتاده مرا بردارند و به میدان کارزار بیایند.
4- برای من گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید برای مظلومیت سیدالشهدا گریه کنید که در صحرای کربلا او را با لب تشنه شهید کردند
5-اگر جنازه ام به دست شما رسید مرا در گلزار شهدا در جوار شهدای محل دفن کنید و اگر امکان داشت کنار قبر شهید غلامرضا ترکیان باشد.
چند کلامی با برادران بسیجی :
عزیزان از شما ملتمسانه می خواهم که ابرو و حیثیت بسیج را حفظ کنید. شما بیشتر از مردم باید مواظب اعمال و رفتار خود باشید تا هرگونه سوء تفاهم و سوء ظن نسبت به بسیج از بین برود در هر زمان و مکان خدمتگذار مردم باشید و در مراسم دعای کمیل و توسل و نماز جمعه و جماعات همبشه در صفوف اول باشید و از شما می خواهم که در مراسم سالگرد شهدا حضور فعال داشته باشید تا باعث دلگرمی خانواده محترمشان شوید.
سخن ایت اله اردبیلی را در نظر داشته باشید که فرموده اند که خداوند در اسمان ملائکه را دارد و در زمین بسیجی ها را و باید شما الگو و نمونه اخلاق و رفتار باشید تا جوانان بسوی بسیج جذب شوند و به عنوان حرف اخر در پایگاهها حضور داشته باشید و در موقع احتیاج به نیرو حتما پیشقدم باشید و سعی کنید واقعا بسیجی باشید نه با اسم و لباس بلکه با عمل
خداوند شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین حفظ کند.
پایان وصیت نامه عباس حسینی فرزند اسکندر به شماره شناسنامه 1595 در تاریخ شانزدهم بهمن1364، دارخوین،َ قبل از عملیات
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري