نگاهی بر حیات طیبه شهید«شاهرخ رهبری»
نوید شاهد البرز؛ شهيد شاهرخ رهبري فرزند عيسي در سال 1331، در شهرستان كرج در خانواده اي مسلمان مذهبي و متدين به دين مبين اسلام ديده به جهان گشود.
دوران
كودكي خويش را با تحمل سختي هاي فراوان در دامان مادري پر مهر و
محبت و در كنار پدري زحمتكش و مسلمان پشت سر نهاد و در سن هفت سالگي به دبستان راه
يافت. وی تا كلاس پنجم ابتدايي را در مدارس روزانه درس خواند و پس از آن به علت وجود
مشكلات فراوان و نبودن امكانات كامل براي ادامه تحصيل در مدرسه روزانه، روزها
مشغول به كار شد و شبها به درس خواندن در مدرسه راهنمايي شبانه ادامه داد تا بلكه بتواند
با اين كار خويش باري از روي دوش پدر خويش بردارد و به او كمك و ياري رساند و پس
از به پايان رساندن دوره راهنمايي به كار كردن مشغول شد.
در زمان اوج گيري انقلاب او نيز همانند ديگر ملت مسلمان و متعهد و در صحنه حاضر، در فعاليت هاي بسيار چشمگيري شرکت نمود و پس از پيروزي انقلاب به اين فعاليت خويش دامنه بيشتري داد و به عضويت بسيج در آمد و همچنان در آموزشگاه فني و حرفه اي نيز مشغول به كار گرديد.
در همين حين او بنا به سنت نبوی ازدواج كرده و ثمره این ازدواج سه فرزند است. وی. پس از شروع جنگ تحميلي او نيز تصميم گرفت در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل شركت كند و به دفاع از دين و مملكت خويش بپردازد و سرانجام در تاريخ سی ام آذر ماه 1362، در منطقه «پنجوين» مورد اصابت تركش خمپاره دشمن قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و به ديدار برادر شهيدش «محرمعلي رهبري» شتافت.
مادر شهيد مي گويد:
هميشه به شاهرخ مي گفتم: پسرم اگر درس مي خواندي بهتر بود او در جوابم مي گفت: بعد از پيروزي كامل بر عليه كفر اين كار را خواهم كرد و او مي گفت: قرآن كتاب آسماني ما است و در آن به جهاد در راه خدا سفارش شده است.ما بايد از آن پيروي كنيم و در راه حق جهاد كنيم و من مي خواهم به جبهه بروم. تو نيز از حضرت حق و از فاطمه زهرا (س) بخواه كه به تو صبر بدهند.
پیام شهید:
سنگر مرا خالی نگذارید و پشتیبان رهبر باشید و با منافقین به ستیزه بپردازید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره
اسناد انتشارات، هنری