روزهایی که در حاج عمران سپری شد

نوید شاهد البرز: شهيد «مهدي قره حسنلو » فرزند در تاریخ بیست و هفتم مهرماه 1347، در «حيدرآباد» كرج از يك خانواده مذهبي چشم به جهان هستي گشود.

وي بعد از گذراندن دوران كودكی خويش جهت كسب دانش و معرفت در سن هفت سالگي به مدرسه رفت و تحصيلات ابتدايی و راهنمايي را در همان محل سكونت خود سپري نمود و همزمان با تحصيل در كارخانه «قرقره زيبا» مشغول به كار بوده و سپس ترك تحصيل نمود و در همان شركت به فعاليت پرداخت و بعد از چند سال كار و تلاش جدي و با شروع جنگ تحميلي ايشان نيز از طريق بسيج كارخانه به جبهه هاي جنگ حق عليه باطل شتافت تا اينكه سرانجام در تاریخ بیستم آذر ماه 1365، در منطقه عملياتي «حاج عمران» با اصابت تركش دشمن به فيض شهادت نائل گرديد و پیکر مطهر شهید در «امامزاده محمد» کرج به خاک سپرده شد.

نامه به یادگار مانده از شهید«مهدی قره حسنلو» را در ادامه می خوانید؛

باسلام فراوان؛

پس از تقديم عرض سلام اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد و هميشه خوش و خرم بوده باشيد و در آخر اگر از احوالات اينجانب مهدي پسرحقيرتان را خواسته باشيد خوب هستم و ناراحتي ندارم بجز دوري شما عزيزان كه آن هم اميدوارم به زودي تازه گردد.

پدر و مادر گرامي به شما سلام مي رسانم و حالم خوب است و هيچ گونه ناراحتي ندارم و جاي ما خيلي خوب است و اينجا كار ما بخور و بخواب است و فقط صبحگاه داريم و كلاس هاي عقيدتي سياسي پدر و مادر گرامي اينجا جمعه ها ما را به شهر مي برند. ما در منطقه نظامي باختران هستيم و شب در چادر مي خوابيم فقط خدا رحم كند به آنهایی كه عقرب و رتيل آنها را مي زند آن هم عقرب سياه .

پدر، من احتياج به مقداري پول دارم هرچه كمترباشد فرقي نمي كند. لطف كنيد مقداري پول به اين دوستم كه نامه را به شما رسانده بدهيد كه به من برساند و جواب نامه را هم به همين دوستم بدهيد و درضمن به پري خواهر عزيزم سلام مي رسانم و اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد و به شهناز و رسول و امير و همه دوستان و آشنايان سلام مي رسانم و اميدوارم كه حالتان خوب باشد.

ما اينجا تا چهل و پنج روز مي مانيم و بعد به خانه مي آئيم البته كار سپاه را نمي شود اعتماد كرد شايد بيشترش كردند اين طوركه بويش مي آيد مي خواهند بيشتر كنند و اگر بيشتر كردند به شما اطلاع مي دهم كه درجريان باشيد. ديگر عرضي ندارم به جز دوري شما عزيزان كه اميدوارم به زودي تازه گردد.

به اميد ديدار خداحافظ كسي كه هميشه به ياد شما عزيزان است مهدي بیست و پنجم مرداد ماه   1365

********

باسلام فراوان:

پس ازتقديم عرض سلام اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد و هميشه خوش و خرم بوده باشيد و در آخرهم اگر ازاحوالات اينجانب پسرحقيرتان مهدي را خواسته باشيد به حمدالله خوب هستم و سلامت حاصل است و ناراحتي ندارم بجز دوري شما عزيزان كه اميدوارم به زودي ديدارها تازه گردد.

حالا كه اين نامه رامي نويسم ساعت 12:14  دقيقه است و كنار چادرنشسته ايم زير سايه چادر و چند دقيقه قبل ناهار خورديم مادر و پدرمهربان جاي من خيلي خوب است و هيچ جاي نگراني نيست به همه و همه دوستان و آشنايان سلام برسانيد به رسول و امير و همه و همه بچه ها سلام برسانيد به پري خواهر عزيزم سلام مي رسانم و حالا قدر او رامي دانم به شهناز خواهر خوبم سلام مي رسانم به همه و همه سلام مي رسانم.

درمنطقه اي كه ماهستيم معلوم نيست كه چيست و كجاست چون ما را شب آوردند و جاي امني است و ازنظر من خيالتان راحت باشد و درضمن همه بچه هاي حيدرآباد پيش ماهستند حدود دوازده  الي سیزده نفراز بچه هاي حيدرآباد هستيم. پسرخياط علي حسن و پسر شكراله و همه و همه بچه ها پيش ما هستند كه شما آنها رانمي شناسيد و در ضمن لطف كنيد و براي من نامه ننويسيد چون مي خواهند جاي ما را عوض كنند و آدرس هم ندارد و چون اينجا به من خيلي خوش مي گذرد ديگر عرضي ندارم. خداحافظ به اميد ديدار كسي كه هميشه به ياد شماست. مهدي

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری