من فرزند ملت هستم
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «سيد اسماعيل روستانژاد» در سال1337، در يكي از روستاهاي شهسوار به نام «نورالدين» محله در يك خانواده روستايي و مذهبي به دنيا آمد و تا دوره ششم ابتدائی با موفقيت در مدرسه روستا تحصيل كرد و بعد از آن مشغول به كار شد و با دريافت حقوقي كم به پدر خود كمك ميكرد ولي به علت مشكل بودن رفت و آمد به محل كار به ناچار با حقوقي كم به پدر خود كمك ميكرد ولي به علت مشكل بودن رفت و آمد به محل كار به طور موقت بيكار شد و بعد از آن در كارخانجات «آرمه» كرج دوباره مشغول كار شد.
در سال 56، به خدمت سربازي رفت. در آنجا بود كه فهميد دولت ستمشاهي غيرقانوني است و مخفيانه به فعاليت پرداخت و در سال 57 به فرمان امام خميني پادگان محل خدمت خويش را ترك كرد و بعد از آن با خواندن اعلاميهها و شركت در راهپيمائيها و تظاهرات در پيشرفت انقلاب سهم بزرگي را ايفاء نمود. وی پس از پيروزي انقلاب اسلامي به پادگان محل خدمت خويش بازگشت و خدمت شريف سربازي را به پايان رسانيد و بعد دوباره به كار مشغول شد. هنوز چندی نگذشته بود كه جنگ تحميلي آغاز شد و امام فرمان بسيج عمومي دادند و شهيد «سيد اسماعيل» به گروه فدائيان اسلام پيوست و پس از پانزده روز دورة آموزشي به منطقة جنگي اعزام شد و بعد از مدتي به مرخصي آمد و براي دومين بار كه عازم رفتن بود به خانواده خويش نيز ميگويد: من اين بار ميروم و شهيد ميشوم و دو هفته بعد از رفتن شهيد به جبهه در تاريخ نوزدهم آبان ماه 1359، در «سوسنگرد» با اصابت گلوله دشمن زبون به درجه رفيع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش جاوید الاثر است.
خانواده شهيد ميگويند:
آخرين باري كه سيد اسماعيل بعد از زخمي شدن به منزل آمد حتي بما از زخمي شدن چيزي نگفت و موقع رفتن به ما گفت كه من ديگر فرزند شما تنها نيستم بلكه فرزندان اين ملّت هستم و بخاطر اسلام و ميهن و ناموسم بايدبه جبهه بروم و صبر و استقامت در برابر ناملايمات و سختيها را توصيه مينمود.
پيام شهيد:
اگر من شهيد شدم در سوگ من
شيون و زاري نكنيد چون اگر من كشته شوم باعث افتخار شما ميباشم و شهادت براي من سعادت است.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری