دو نامه به یادگار مانده از شهیدامراله نوفلاح»؛
هشتادو پنج کیلومتر مانده تا به شهر کربلا برسیم. ان شاءالله وقتی که راه باز شد تو با آقا به زیارت می آیید.
دو نامه به یادگار مانده از شهید


نوید شاهد البرز؛ شهید «امراله نوفلاح» فرزند «نیت اله» در سال 1342، در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از سپری کردن دوران کودکی در آغوش گرم خانواده، در سن هفت سالگی جهت کسب علم ودانش به مدرسه رفت و تا کلاس اول نظری تحصیل نمود و مدتی نیز به کار مشغول بود که با فرا رسیدن زمان خدمت سربازی، پس از گذراندن دوره آموزش نظامی به مناطق غربی کشور جهت مقابله و مبارزه با منافقان و کفار شتافت که مدتی را نیز در آن مناطق سپری کرد و پس از نبردی سخت و جنگی نا برابر با منافقان در جاده سردشت – مهاباد حین درگیری با منافقین در تاریخ پانزدهم شهریور ماه 1362 ، به درجه رفیع شهادت نایل گردید. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و مقاومت در راه وطن است.

دو نامه از شهید «امراله نوفلاح» به یادگار مانده است که در ادامه می خوانید:

خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض کرده و از خداوند یکتا آرزوی سلامتی و کامیابی شما را خواستارم. باری اگر از حال این فرزند حقیرخود خواسته باشید به یاری پروردگار و به دعای شما عزیزان سلامتی برقرار است و ناراحتی نیست به جز اینکه شما در سلامت و شادی و خوشی و در پناه ایزد یکتا زندگی را پشت سر بگذارید. سلام مرا که از صمیم قلبم سرچشمه گرفته است و تمامی آشنایان و دوستان برسانید. به صغری، فرهاد، زری، مهدی، اقدس و از روی علی و شبنم عزیزم بوسه ای گرم نمایید. امروز این نامه را می نویسم در تاریخ روز پنجم مرداد ماه 1362، است و الان در مهاباد هستیم. وضع کردستان بد نیست فقط شبها کمی شلوغ می شود و چند تایی اسیر و چند تایی را هم سر می برند. مادر اینجا خیلی راحتیم و هیچ غصه ای نداریم. مرخصی که به شهر می رویم با اسلحه پر از فشنگ می رویم تا احیانا" پیشامدی پیش نیاید. امیدوارم که ناراحت نباشید، جواب نامه را زود بدهید تا زود دریافت دارید. دوستدار شما «امراله نو فلاح»

*******

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شهیدان پیروان راه علی (ع)

هفته ای بیست کیلومتر را به غیر از حمله تصرف نکنیم. هشتادو پنج کیلومتر مانده تا به شهر کربلا برسیم. ان شاءالله وقتی که راه باز شد تو با آقا میایین زیارت  ( منظور از آقا اوستا اصغر است ) نه امام خمینی و روحیه نیروهای ایران به حدی که قابل تصرف نیست این چند روزی هم که ما اینجا بردیم نه زخمی داده ایم نه شهید فقط تنها چیزی از شما میخواهم نه تنها من بلکه تمام و رزمندگان این است که شایعه هر کس درست کرد اصلا" باور نکنید ما اینجا هستیم و می بینیم جبهه چه خبر است و پیروزی با همه نیروهای اسلام تا وقتی که نیرو دارند می جنگند وقتی که خسته می شوند اون موقع است که امام زمان (ع) به میدان می آید بعثی ها خوک صفت را عقب می روند اگر از لحاظ غذا و مانیز میان آنها آمین و سلام بر پدران و مادرانی که مشت بر دهان ضد خمینی می زنند. خوراکی بخواهید هر چه بگویید اینجا هست کمپوت – سیب زمینی – پرتغال – عسل – مربا – کره – پنیر – شیر – خامه – نون – لوبیا – گوشت که شما هی دنبالش می گردین – لباس از سوزن – خلاصه تا شتر هر وقت هم که میخواهیم مرخصی برویم پول به همان می دهند خلاصه کلام اسلام پیروز است.

...

ولی مدت ماموریت من سه ماه است و تا سه ماه به کرج نمی آیم خدا به مدت مادر عزیزم از همه آشنایان برای من حلالیت بطلب درسته که من میگم جامون خوبه و پیروزی با ما ولی خودت که خطر خبر نمی کند. اومدم یکدونه هم تو گله بی مخ ما خورد تو باید خوشحال شوی که میدونم امیدوارم شما نیز مرا حلال کنید و آدرس می دهم شماره تلفن فرهاد و صغرا را بده دیگه وقت کمه چشم های من هم خسته است خوابم میاد یک چرتی بزنم به امید پیروزی اسلام و سالم برگشتن تمام رزمندگان اسلام هیجدهم فروردین ماه 1361، «امیر نو فلاح»

... والسلام



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده