در سی و دومین سالگرد شهادت «محمد خاکی فیروز» منتشر می شود؛
شب دوشنبه پنجم خرداد ماه 1365، ساعت 30: 10 كه با برادران به طرف سنگرها حركت كرديم عده اي از برادران بابرانكارد و با دست مين ها را بردند و با تقسيم بندي خوبي كه شده بود كارها بهتر از ديشب انجام شد و كار در اين قسمت هم با اطمينان خاطر به پايان رسيد.
خاطره هایی از «تیم کاشت مین» در دفتر خاطرات سربازی که شهید می شود

نویدشاهدالبرز؛ شهيد «محمد خاكی فيروز» در سال 1345، در كرج پا به عرصه جهان نهاده و دوران كودكي خويش را در كنار خانواده سپري نمود تا اين كه پا به سن هفت سالگي گذاشت و براي كسب علم و دانش وارد مدرسه شد و تا كلاس سوم راهنمايي به تحصيل خود ادامه داده و چون علاقه زيادي به انقلاب و میهنش داشت در مساجد و پايگاه ها فعاليت مي كرد و برای امرار معاش در كابينت سازي به عنوان كارگر مشغول به كار گرديد و در همان روزهای ابتدایی پيروزي انقلاب اسلامي با جلب رضايت خانواده وارد سپاه شد و از آنجا لباس شريف سربازي را به تن كرد و به خدمت سربازي اعزام گرديد و بعد از بیست و یک ماه خدمت دلاورانه در جبهه و پاسداری از وطن و کیان خود سرانجام در تاريخ هفتم شهریور ماه 1365، در عمليات كربلاي دو در محل «حاج عمران» جاویدالاثر شد و به خیل همرزمان شهید خود پیوست. پيكر مطهرش در تاريخ دهم اسفند ماه 1373، به وطن رجعت پيدا كرد و در گلزار شهدای «سرحدآباد» به خاک سپرده شد.

یادداشت هایی از دفتر خاطرات شهید «محمد خاکی فیروز» را در ادامه می خوانید:

گزارش كار روز پنجشنه اول خردادماه 1365، كه درتيپ سه لشگر شانزده مستقر شديم.

برادرمطيعيان ، اربابيان ، صادقيان و سيد مصطفي حسيني براي شناسایی از روبروي شهرك به طرف گروهان یک و دو قبل از كارديدن كردند و فردا كار شروع شد.

ساعت 20: 6 دقيقه بعدازظهر روز پنجشنبه وارد مقرتيپ سه لشگر شانزده شديم و در يكي ازسنگرها مستقرشديم.

روز جمعه ساعت پنج بعدازظهر بود كه به اتفاق برادران براي ديدن مين منوري كه از ارتش گرفته بوديم رفتيم و نظرات و پيشنهادات درمورد این مين داده شد. برادر اربابيان درمورد اين مفصلاْ توضيح داد. يكي از برادران گفت كه اگر سيم قبل ازخروسك را قطع كنيم عمل نمي كند. برادر اربابيان براي اينكه ببيند عملي است يا نه؟ همين كار را كرد و با قطع شدن سيم تله قبل از خروسك كشش صورت گرفت و مين عمل كرد يعني سيم تله اي كه ازپايه كشيده شده بود چون محكم كشيده شده بود بركشيدن خروسك غلبه كرد و مين منور مشتعل شد( عمل كرد) بعد از ديدن مين منور با برادر «مطيعيان: و عدة ديگر از برادران به خط مقدم پيش برادران ارتشي رفتيم. طولي نگذشت كه يك گروه پنج نفري آماده شديم تا به سنگرهاي كمين و نگهباني برويم. بعد از مقدار كمي راه رفتن به سنگرها رسيديم و برادر اربابيان ما را از وضعيت منطقه مطلع ساخت و جزئيات كار را برايمان شرح داد و از ديدگاه به سنگر جلوي خودمان و سنگرهاي دشمن گراهاي مختلف گرفتيم. عصر روز شنبه بود كه با برادر«سيد هادي موسوي» و چند نفر ديگر به آن طرف سنگرها رفتيم و محدوه كاشتن نوار مين را ديديم. شب يكشنبه بود حدود ساعت 10:30 بود كه حدود چند نفر آماده شديم كه به طرف محدوده مين گذاري برويم. بعد مينها به طرف مين گذاري برده شد و با كار زياد كه همه در آن شركت كردند نواري به صورت زيگ زاگ از مين ام 19 و با محاف كاشته شد و با موفقيت تمام به پايان رسيد.

شب دوشنبه پنجم خرداد ماه 1365، ساعت 30: 10 كه با برادران به طرف سنگرها حركت كرديم عده اي از برادران بابرانكارد و با دست مين ها را بردند و با تقسيم بندي خوبي كه شده بود كارها بهتر از ديشب انجام شد و كار در اين قسمت هم با اطمينان خاطر به پايان رسيد. شب سه شنبه ششم خرداد ماه 1365، حدود ساعت 10 شب بود كه تيم مین گذار براي كاشت مين به محل مين گذاري مراجعت كرد. در حدود بیست دقيقه صبر كرديم تا برادر «سيد مصطفي» آمد و گفت چرانمي آييد؟ بعد بچه ها با تقسيم كاري كه كرده بودند هركس كارخود را انجام داد و يكي از درجه داران با چندتا از بچه هاي ما هم بين دو نوار سيم خاردار توپي كشيدند و كار با كيفيت بهتر از شبهاي قبل به پايان رسيد. روز چهارشنبه ساعت 8:30 صبح بود كه برادرجعفري و جمعي از برادران براي قرارگيري و قدم شما و حد ميدان و محل كشيدن سيم خاردار و اقدامات در مورد كاشت مين انجام شد. حدود ساعت 30 :11 برادر «سعيدخاني» و محمدي و عزيززاده براي كشيدن سيم خاردار به محلي كه قبلاْ مشخص شده بود رفتند كه حد سمت چپ ضد تانك مشخص گرديده كه نيروهاي پياده درون آن نروند. صبح روز پنجشنبه هشتم خردادماه 1365، ساعت حدود 7 صبح بود كه كليه برادران تيم براي حمل مين ضدنفر و نفرات به طرف جايي كه مينها بود آمديم و تمام مينها را به نزديكي كار برديم و قرار بودكه فردا صبح كار را شروع كنيم. يكي دو روز گذشت اما از كار خبري نشد برادر اربابيان دنبال پايه كرمي رفته بود و وقتي كه پايه كرمي را آورد تيم ما تعويض شد و تيم جديدي جايگزين صادقيان شد و درتاريخ نهم خرداد ماه 1365، تيم صادقيان براي استراحت عقب آمد.

ساعت 33: 3 بود كه با بيدار باش نگهبان شب نيروها براي انجام فرضيه نماز صبح بيدار شدند ساعت ده دقيقه به چهار بود كه فرضيه نماز صبح را انجام داديم پس از فرضيه نماز ساعت 45: 4 دقيقه مراسم صبحگاهي با تلاوت آياتي چند از قرآن شروع شد بعد از خواندن قرآن و دعاي صبحگاهي دسته برچادر دو براي راهپيمایی صبحگاهي رفتند و دسته برچادر يك پس از صبحگاهي مختصر و صرف صبحانه تا ساعت هفت و نیم صبح به علت سم پاشي به استراحت پرداختند و به علت سم پاشي محوطه بود كه ساعت 30: 7 برادران از خواب بيدار شدند. بعضي از برادرها مهياي كلاس شدند و عده اي ديگر به استراحت پرداختند درساعت 8:30 نهج البلاغه شروع شد و در ساعت ده خاتمه يافت يكربع بعد جنگ مين شروع شد و دراين كلاس مين هاي ضد تانك ازجمله مين 19 M، اجاقي MK7 تايمري، M4، تايپ 72،M21 وMH2 گفته شد و در ساعت 30 :11 دقيقه كلاس خاتمه يافت پس از كلاس عده اي براي خواب قيلوله و عده اي ديگر محياي نماز شدند. بعد از نماز كلاس احكام يكي از برادران برگزار شد و بعد از صرف نهار استراحت كوتاهي كرديم و راس ساعت سه كلاس بدنسازي با سرپرستي مربي انجام شد و درساعت 30 :4 كلاس خاتمه يافت. بعد از نيم ساعت استراحت در ساعت پنج كلاس تخريب شروع شد كه در اخلاق و رفتار بعضي از شهداي گردان گفته شد و كلاس درساعت 50 :5 دقيقه به پايان رسيد و درساعت شش كلاس قرآن شروع شد و روخواني قرآن سوره يوسف توسط برادران انجام شد و در ساعت 30 :7 كلاس پايان يافت و برادران آماده نماز مغرب و عشا شدند و در ساعت 8:30 اولين پاس نگهباني شروع شد و برادران بعد از نماز و صرف شام به استراحت شب پرداختند.

السلام عليك و من الله التوفيق.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده