فرازی از زندگی و وصیت نامه شهید «احمد دمیرچی لو»
نویدشاهد البرز؛ شهيد «حمدالله دميرچي لو» در اول تیرماه 1344، در خانواده ايي مذهبي و متدين در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. وی دوران كودكي را با شيطنت و كنجكاوي زياد به پايان رساند و در سن هفت سالگي وارد كانون علم و دانش گرديد و شروع به تحصيل كرد دوره ابتدايي را به پايان رساند ولي ديگر نتوانست به خاطر مشكلات مادي به تحصيل ادامه دهد و ترك تحصيل نمود و حرفه آهنگري را ظرف مدت كمي فرا گرفت و در زمان اوج گيري انقلاب هم ايفاي امام دستور تشكيل ارتش بیست ميليوني دادند شهيد عزيز هم عضو دائم و فعال اين نهاد گرديد و به طور مستمر و شبانه روز به فعاليت پرداخت.
در پي شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران همراه ديگر مردان غيور اين مرز و بوم اسلامي براي دفاع به سوي ميدان هاي پيكار شتافت تا اينكه سرانجام در تاريخ پانزدهم مرداد ماه 1362، در عمليات «والفجر دو» در منطقه عملياتي «حاج عمران» پس از ماه ها ايثار و فداكاري بر اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش در امام زاده محمد كرج به خاك سپرده شد.
از شهید«حمدالله دمیرچی لو» چند وصیت نامه با خطی واحد و تاریخ هایی مختلف در دست ماست که نزدیک ترین وصیت نامه نگاشته شده به تاریخ شهادت را در ادامه مطلب می آوریم.
«بسم رب الشهدا و الصدیقین»
« من
طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته
و من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فأنا ديته.
آن كس كه مرا طلب كند، مرا مي يابد و آن كس كه مرا يافت، مرا مي شناسد و آن كس
كه مرا شناخت، مرا دوست مي دارد و آن كس كه مرا دوست داشت، به من عشق مي ورزد و آن
كس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مي ورزم و آن كس كه من به او عشق ورزيدم،
او را مي كشم و آن كس را كه من بكشم، خونبهاي او بر من واجب است و آن كس كه
خونبهايش بر من واجب شد، پس خود من خونبهاي او مي باشم.
»
با عرض سلام و درود فراوان به حضرت مبارک مهدی منتظر اروحنا له الفدا و نایب جلیل القدر و سلاله پاکش حضرت امام خمینی رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و امید مستضعفان جهان و با سلام و درود فراوان به روان پاک شهیدان به خون خفته از هابیل تا کربلای حسین (ع) واز کربلای حسین (ع) تا کربلای ایران اسلامی و عرض تبریک و تسلیت به بازماندگان شهدا و خانواده های محترمشان به خصوص اسدا.. ـ صفرعلی قنبری ـ غلامحسین کاریکلو و مجید خوش چشم ـ وصیت نامه خود را آغاز می کنم.
خداوند تبارک و تعالی برای اینکه انسان این موجود مرموز و پیچیده را که دارای خصایص متضادی است به منظور اصلی و هدف آفرینش راهنمایی کند پیامبرانی را با علم حکمت به رسالت مبعوث فرمود تاافکار و دلهای انسانها را به سوی خالق یکتا متوجه ساخته و راه معرفت الهی را به آنها تعلیم نماید.
«و مـا خـلقـت الجـن و الانـس الا ليـعبدون» (56:ذاریات)
و برای امت آخر الزمان منت نهاد و حضرت خاتم النبیین را با دستورات روان بخش قرآن به شرف بعثت مفتخر ساخت تا نور هدایت و معرفت خالق در تمام اقطار عالم جلوه گر شود و بشر جهل و بی خبری و دلبستگی به زخارف دنیا را زیرپا گذاشته، به مقام والانی انسانی برسد. انسانی که لیاقت ورائت وظیفه الهی را در زمین داشته باشد و برای تحقیق این امر نظام ولایت رکن اساسی اسلام قرار داد.
«النبی اولی بالمومنین من انفسهم» و تجلی انوار ولایت را با دستور دیگری از قرآن «اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم»استمرار و دوام بخشید پس از گذشتن حدود چهارده قرن از شهادت امام حسین علیه السلام ندای «هل من ناصر ینصرنی» آن حضرت را در کربلای ایران خالصا وجدالله و مشتاقانه لبیک گفتند و با نثار مال و جان و عزیزان و جگر گوشه های خود این رسالت را به ثمر رسانیدند و سرتاسر جبهه های نبرد حق علیه باطل را تقویت کردند و دست کربلاهای ایران را با خون شهیدان مومن و ایثارگر همچون مدنی، دستغیب، اشرفی اصفهانی، آیت الله بهشتی، رجایی و باهنر به دست منافقین عطرآگین نمودند و بازماندگان در پشت جبهه ها با روحیه قوی سنگرنشینان که یاری می دهند مردم حزب الله و برادران بسیج اگر از اینجانب ناراحتی دیده اید اگر در آموزش اینجانب تندی دیده اید به خصوص ابراهیم خلج، عباسی و حمید محمودخانی که امیدوارم از اینجانب راضی باشند.
برادران بسیج امیدوارم که مثل همیشه چند نفر شما در جبهه باشد من دیگر نمی توانم یک به یک اسم ببرم از کلیه مردم حزب ا.. محل طلبه رضایت می خواهم. اما خانواده عزیزم پدر و مادر و برادران و خواهرانم و ... اگر از اینجانب ناراحتی دیدید طلب رضایت می کنم امیدوارم که مرا ببخشید پدرم تو مانند حمزه سیدالشهدا، مادرم تو مانند فاطمه زهرا، برادرم تو مانند قمر بنی هاشم، خواهرانم شما مانند رقیه ،سکینه، ام کلثوم مانند آنها قهرمان باشید و همیشه امام را دعا بنمایید و امام امت را تنها نگذارید و اگر امام را تنها بگذارید در خون پسرتان شریک هستید امیدوارم که در دعاهای خود به کلیه مسئولین کشوری و رزمندگان و معلولین مجروحین دعا بنمایید. دیگر عرضی ندارم جز پیروزی اسلام بر کفر و از خداوند بخواهید که این هدیه ناقابل را از شما بپذیرد.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. از عمر ما بکاه وبه عمر رهبر افزا.
اینجانب را در هرکجا که امکان داشت دفن کنید بهتر آن است که در امامزاده محمد باشد.
اگر امکان داشت در هفتم و چهلم اینجانب «حاج آقا رستمی» را به سخنرانی دعوت کنید.
در مقامی که کنی قصد گناه * گر کند کودکی کودکی ازدور نگاه
شرم داری زگنه درگذری * پرده عفت خود را ندری
شرم بادت که خداوند جهان * که برد واقف اسرار نهان
به تو باشد نظرش گاه به گاه * تو کنی در نظرش قصد گناه
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری