گذری بر کلام طیبه شهید « عبدالمبین لهراسبی»؛ اسلام به خون نیاز دارد تا جهان را پر از عدل و دادکند
نوید شاهد البرز؛ شهید «عبدالمبین لهراسبی» که نام پدرش «ذوالفعلی»
و مادرش « شیرین» است در اول فروردین 1361، در شهر طالقان چشم به جهان گشود. وی در
حالیکه محصل سوم دبیرستان بود به عرصه دفاع مقدس روی آورد تا از وطن و کیان خود
دفاع کند. سرانجام بعد از رشادت ها و دلاوریهای فراوان با اصابت تیر به پهلو در
هفتم مرداد ماه 1361، به شهادت رسید. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از
ایثار و استقامت در راه وطن است.
در وصیت نامه شهید «عبدالمبین لهراسبی» چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
«انا لله و انا اليه راجعون »
«اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد رسول الله»
سلام خود را بر پدر و مادرى كه مرا بزرگ كرده اند و تربيتم نموده اند، مي رسانم. آفرين بر شما ها كه اين فرزندانتان را تربيت مي كنيد و براى جنگ به ميدان كارزار مي فرستيد و سلام به برادران و خواهرانم مى بخشيد كه از ميان شما مي روم و البته اميدوارم كه مرا ببخشيد چون اسلام به خون نياز دارد و تشنه خون است تا بارور گردد تا بتواند جهان را پر از عدل و داد كند. من براى باروركردن دينم مي روم تا شايد خدا گناهانم را ببخشايد و مرا جزء بندگان خويش قرار دهد. البته مي دانيد كه سرنوشت هر كس را خدا مي داند موجودى را كه خود خلق كرده كى از دنيا مي رود و حالا هم هر چه كه خدا بخواهد همان خواهد شد و اميدوارم كه مرا حلال كنيد و از آشنايان و همسايگان بخواهيد كه مرا حلال كنند تا شايد مورد رحمت خداوندى قرار گيرم و از اين دنياى خودپرست و فرومايه به دنياى آخرت كه جاودانه است بروم. اين را هم كه مي دانيد بازگشت همه به سوى خداست اميدوارم كه مصطفى (عمويم ) را خوب تربيت كنيد و هر وقت كه ياد من كرد او را ببوسيد. البته بازهم عمو را بگوئيدكه ناراحت نباشد كه عموى خود را از دست داده است. اميدوارم كه او هم در راه دين و ناموس خود از كشته شدن هراسى به دل را ندهد كه او هم شايد رستگار شود.
اى مادرم ! كه شب و روز برايم بيدارى كشيدى و حالا كه بزرگم كرده اى از كنارت مي روم تو بدان كه با اين كارت چشم دشمنان اسلام و مسلمين را كور نموده اى ناراحت نباشيد كه من از ميان شما مي روم چون بايد مي رفتم. اين يك وظيفه اى بود كه بر گردن من بود و به دوشم سنگينى مي كرد. اميدوارم كه اين وظيفهام را به خوبى انجام داده باشم پدر دلسوز و مهربانم اميدوارم تو هم مرا حلال كرده و از اينكه من مي روم و شما را تنها مي گذارم ناراحت نشوى.
ازخواهرانم مي خواهم كه زينب وار راه اسلام را طى كرده و از
هيچ كوششى دريغ ننمايند و حالا برادرانم حلالم كنيد و مرا ببخشيد از شما مي خواهم
كه فقط براى رضا خدا كار كنيد تا جاودانه گرديد و بدانيد يك روز هم شما از اين
دنياى پست خواهيد رفت از خواهرانم پدر و مادرم مي خواهم كه براى رضاى خدا كار كنند
اميدوارم مرا ببخشيد و حلالم كنيد. ديگر حرفى ندارم جز اينكه هر چه را كه دارم
اختيار آنها را به شما واگذار مي نمايم. پسر كوچك و حقيرتان .
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری