« آتش عشق»
نویدشاهدالبرز؛
شهید «محمدحسین بابالو» که نام پدرش«حسین علی» و نام مادرش«مریم» است در سال
1349، در کرج چشم به جان گشود. وی تا مقطع دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و به
عنوان رزمنده ای دلاور در سمت «آرپی چی زن» در جبهه به مجاهدت پرداخت. سرانجام در
سوم مردادماه 1367، با اصابت گلوله به پهلو و کتف در سوم مرداد ماه 1367، به
شهادت رسید و مزارمطهرش در جوار «امامزاده محمد» کرج میعادگاه عاشقان و عارفان
دلسوخته است.
شهید «محمدحسین بابالو» در وصيتنامه خود چنین می نگارد:
بسمه تعالى
با درود و سلام خدمت حضرت ولى عصر(عج ) و نايب بر حقش حضرت امام خمينى (ره) و با درود به رزمندگان كفرستيز از جنوب تا غرب كشور و سلام بر شهيدانى كه جان دادند تا اسلام زنده بماند.
الهى
بسوزان هر طريقى مى پسندى * كه آتش از تو و خاكستر از من
رسول اكرم (ص ) مى فرمايد: هيچ قطرهاى بالاتر از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود نيست و به درستي كه چه زيبا مى فرمايد: شهيد بهشتى كه شهادت حركتى است شتابدار به سوى معشوق كه نصيب هر كسى نمى شود و چه زيباست در راه خدا جان دادند و با ائمه معصومين و دوستان شهيدمان ملاقات كردند. يك روزى ملك الموت به إذن خداوند مىآيد و جانمان را مى گيريد پس چه خوب است كه خودمان جانمان را تقديم كنيم و با عزت از دنيا برويم.
خدايا! سالهاست كه در انتظار شهادت نشسته ام. خدايا! به ما هم توفيق بده تا شهادت نصيب ما هم بگردد.
خدايا! مرا به آتش عشقت بسوزان و پيكرم را خاكستركن تا بتوانم در پيش روى حضرت على اكبر رو سفيد باشم و ثابت كنم كه از پيروان حضرت سيدالشهدا هستم. عزيزان خودتان را به خدا نزديك كنيد و نيمه شب با خدا مناجات كنيد و ائمه معصومين را صدا بزنيد و با خدا عشقبازى كنيد و در آخر جانتان را تقديم كنيد كه مى فرمايد :
چرا بايد سرانجام در خاك رفت
خوشا آنكه پاك آمد و پاك رفت
خدايا! به پدرو مادرم صبر عنايت بفرما.
پدر و مادرعزيزم! من فرزند صالح و خوبى براى شما نبودم و نتوانستم رنج و زحمات شما را جبران كنم، مرا ببخشيد و عفو كنيد چون ديگر دست من از اين دنيا كوتاه است. پدرعزيزم و مادر گراميم! از كليه آشنايان و دوستان براى من حلاليت بطلبيد برادرانم را خوب تربيت كنيد و اى خواهران من سعى كنيد زينب گونه زندگى كنيد.
دوستان عزيز گرچه من دوست خوبى برايتان نبودم و نتوانستم دوست صالح برايتان باشم و حقوق برادرى را ادا نكردم مرا ببخشيد و حلال كنيد.
از قرآن و فاتحه دريغ مداريد.
« والسلام و على عبادا... الصالحين »
«خدايا! آتش عشقى عطا كن
بسوزان پيكر و بال و پرم را
خدايا! عاشقى درمانده هستم
بسوزان ز آتش عشقت دلم را »
اين دو بيت را خودم سروده ام
.....
«محمد بابالو »
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری