وضو عشق و دیدار با معبود
نوید شاهد البرز؛ در بیست و سوم مرداد ماه 1347، هجري شمسـي درشهر «قم» پسري متولد شد كه سومين فـرزند خانواده بود و نام اين مولود را «مجيد» گذاشتند. روز بعد از ولادتش يكي ازخانم هاي همسايه كه زنی مسن و از سادات بود به منزل مي آيد و مي گويد: آيا خداوند به شما فرزندي داده است و پس ازاينكه پاسخ را مثبت مي يابد اظهار مي دارد كه من شب گـذشته آقاي سيدي رادر خــواب ديـدم و پيـغام داده است كه شما نام فرزنـــدتان را اكبـر بگذاريد و به اين ترتيب نام او را «اكبر» نهادند.
اكــبر دركانـون گرم و مذهبي خانواده رشد كرد و به تحصيلات دوران ابتدائــــي و راهنمائـــي و دبيرستان پرداخـت. او در دوران كــودكي خوانـدن قـــرآن را از پدر آموخت و به خوبي قرآن را تلاوت مي كرد و به انجام فرايـض ديني مي پرداخت. در دوران مبــارزات ملت قهرمان ايران با رژيم ستمشاهي درسال 57، اكبر با اينكه ده سالـه بود در تظاهراتها و راهپيمائيها به همراه
ديگـــر اعضا خانواده شركت مي كرد و علاقه وافري به شخص حضـــرت امام خميني(ره) مدظله العالي داشت.
شهید « اکبر محمدبیگی کاسوائی» پس از پيروزي انقلاب و آغاز جنگ تحميلي و تشكيل بسيــج ضمــن تحصيل و همكاري با انجمـن اسلامـي اكثرشبها در ستادهاي
مقاومـت
(پايگاه مسجد فرهنگ و پايگاه مسجد ولــي عصر(عج) درسي متري كيوانفر) فعالیت می کرد. او بارها مي گفت:
حتي ثبت نام نمودن بـراي جبهه نيازمند شهامت و شجاعت است. اكبر ازسال سوم راهنمائي
درحاليكه تقريبأ پانزده ساله بود عازم جبهه نبرد با بعثيون متجاوز گرديد و بارها
به جبهه رفـت و هر وقت امام عزيز يا ديگر مسئولين مملكتي اعلام مي كردند كه جبهه
ها نياز به نيرو دارد ديگر نمي توانست در شهر بماند به قـدري بي تابي مي كرد. تا اینکه
عازم جبهه مي شد. او در سرماي سخت زمستان به جبهه غرب و كردستان رفت و درگرماي
سوزان تابستان به جبهه جنوب و به عنوان نيروي پياده، تخصصي پـدافند و آخــرين بار
يعني هیجدهم فروردین ماه 1365، درلشگر هفده «علي ابن ابيطالب عليه السلام» آموزش
مخابـرات را ديد و به عنوان بي سيم چي محور در عمليات كربلاي يك كه منجربه آزادي
شهر «مهران» گـرديد، شد و در استمرار عمليات درصبحگاه روز پنجشنبه نوزدهم تير ماه 1365، در حاليكه وضو گرفته
بود برای ادای نماز صبح با اینکه در ماموریت بود با اصابت تركش خمپاره دشمن با خون خضاب
نمود و نماز عشق خواند و درسن هیجده سالگي به آرزويش لقا ا... رسید. تربت پاک شهید در گلزار شهدای قم نمادی از ایثار و پایداری در راه دفاع از خاک وطن و ایمان است.
نقل قول است که «اكبر درشب قبل از شهادت درجمع همسنگرانش پس از صرف شام بنا به خواست آنها دعا مي كند و آخـرين دعاي او اين بود: خدايا! ما را سعيد بدار و شهيد بميران.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري